مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام
بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان
(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)
آخرین نظرات
  • ۳۰ مرداد ۹۷، ۱۸:۲۸ - موزیلاگ ..
    تشکر (:

موقوفات امیرالمؤمنین علیه السلام

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ب.ظ

بسم الله

موقوفات امیرالمؤمنین

متن وقف ‏نامه امیرالمؤمنین علیه السلام

هذا ما أوصی به وقضی به فی ماله عبدُاللّه‏ علیٌ ابتغاءَ وجه‏اللّه‏، لیولجنی به الجنة و یصرفنی به عن‏النار و یصرف النار عنی یوم تبیضُّ وجوهٌ و تسودُّ وجوهٌ، أنّ ما کان لی من مال بِیَنْبُع یُعرف لی فیها و ما حولها، صدقة و رقیقها، غیر أنَّ رباحا و أبانَیْزَرَ و جُبَیرا عتقاءٌ لیس لأحد علیهم سبیل، فهم موالیّ یعملون فیالمال خمس حِجَج، و فیه نفقتُهم و رزقُهم و أرزاقُ أهالیهم.
و مع ذلک ما کان لی بوادی القری کلّه من مال لبنی فاطمة، و رقیقها صدقة.

و ما کان لی بدَیْمَة و أهلُها صدقة، غیر أن زُرَیْقا له مثلُ ماکتبتُ لأصحابه، و ما کان لی بأذِیْنَة و أهلُها صدقة، والفَقیرَیْن کما قدعلمتم صدقة فی سبیل‏اللّه‏.
و إن الذی کتبتُ من أموالی هذه صدقة واجبة بَتْلَة، حیّا أنا أو میّتا، یُنفق فی کل نفقة یُبتغی بها وجهَ‏اللّه‏ فی سبیل‏اللّه‏ و وجهه، و ذویالرحم من بنیهاشم و بنیالمطلب والقریب والبعید.
و إنّه یقوم علی ذلک الحسنُ بنُ علی، یأکل منه بالمعروف، و ینفقه حیث یراه‏اللّه‏ عزّ و جلّ فی حلٍّ محلَّل، لاحرج علیه فیه، فان أراد أن یبیع نصیبا من‏المال فیقضی به الدینَ فلیفعل إن شاء و لاحرج علیه، و إن شاء جعله سَرِیَّ المِلْک، و إنّ وُلدَ علی و موالیهم و أموالهم إلی الحسن بن علی.
و إن کانت دارُالحسن بن علی غیر دار الصدقة فبدا له أن یبیعها إن شاء لاحرج علیه فیه، و ان شاء باع، فانه یقسِّم ثمنَها ثلاثَة أثلاث، فیجعل ثلثا فی سبیل‏اللّه‏ و ثلثا فی بنی‏هاشم و بنی‏المطلب، و یجعل الثلثَ فی آل أبی‏طالب، و إنه یضعه فیهم حیث یراه‏اللّه‏.
و إن حَدَثَ بحسن حَدَثٌ و حسین حیٌّ فانه إلی الحسین بن علی، و إن حسینا یفعل فیه مثل الذی أمرتُ به حسنا، له مثل الذی کتبتُ للحسن و علیه مثل الذی علی‏الحسن.
و إن لبنی ابْنَیْ فاطمة من صدقة علی مثلَ الذی لبنی علی، و إنی إنما جعلتُ الذی جعلتُ لابْنَیْ فاطمة ابتغاءَ وجه‏اللّه‏ عزّ و جلّ و تکریمَ حرمة رسول‏اللّه‏ ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله ـ و تعظیمهما و تشریفهما و رضاهما.
و إن حَدَثَ بحسن و حسین حَدَثٌ، فإن الآخر منهما ینظر فی بنی علی، فإن وجد فیهم من یرضی بهداه و إسلامه و أمانته فانه یجعله إلیه إن شاء، و إن لم یرفیهم بعضَ‏الذی یریده فأنّه یجعله إلی رجل من آل ابی‏طالب به، فان وجود آل ابی‏طالب قدذهب کبراؤهم و ذووآرائهم، فأنه یجعله إلی رجل یرضاه من بنی‏هاشم.
و إنه یشتَرِطُ علی‏الذی یجعله إلیه أن یترکَ المال علی أصوله و یُنفق ثمره، حیث أمرتُه به من سبیل‏اللّه‏ و وجهه و ذویالرّحم من بنیهاشم و بنیالمطلب والقریب والبعید، لایُباع شی‏ءٌ منه و لایُوهب و لایُورَّث.
[و إنّ مالَ محمد بن علی علی ناحیته، و هو الی بنی فاطمة (ع)] (4)، و إن رقیقیَ اللذین فی صحیفة صغیرة الّتی کُتبتْ لی عتقاء.
هذا ما قضی به علیُ بن أبی‏طالب فی أمواله هذه الغد من یوم قدم مِسْکن (5) ابتغاءَ وجه‏اللّه‏ والدارَ الآخرة، واللّه‏ المستعان علی کل حال، ولایحلّ لامری‏ء مسلم یؤمن باللّه‏ والیوم الآخر أن یقول فی شی‏ء قَضَیتُه من مالی و لایخالف فیه أمری من قریب أو بعید.
أما بعد، فإن ولائدی...
هذا ما قضی به علیٌّ فی ماله هذه الغد من یوم قدم مِسْکَن. شهد أبوشمر بن أبرهة و صَعْصَعْةُ بنُ صُوْحَان و یزیدُ بنُ قیس و هَیّاجُ بن أبی‏هیّاج. و کتب علیُ بن أبی‏طالب بیده لعشرٍ خلون من جُمادیَ‏الأولی سنة سبع و ثلاثین.

ترجمه

این آن چیزی است که وصیت نموده و دستور داده است به آن در اموال و داراییش، بنده خدا علی، برای خوشنودی خدا، تا مرا به واسطه آن به بهشت برد و دوزخ را از من برای خاطر آن دور سازد و آتش جهنم را بر من روا ندارد در روزی که گروهی روسفید و گروهی روسیاه می‏شوند. وصیت چنین است: املاکی که در «ینبع» و اطراف آن دارم و نسبت آنها به من شناخته شده است، همه آنها و بندگان در آنها صدقه است. جز بندگانم «رباح» و «ابو نیرز» و «جبیر» که این سه تن آزادند و هیچ‏کس بر آنها تسلطی ندارد. ایشان غلامان من‏اند و در اموال یاد شده پنج سال کار می‏کنند و حق برداشت مخارج و هزینه زندگی خود و فرزندانشان را دارند.
با حفظ این مراتب آنچه در «وادی‏القری» دارم و همه از اموال خودم می‏باشد اختصاص به فرزندان «فاطمه» دارد، و بندگان در این املاک صدقه‏اند (و در راه خدا مصرف می‏شوند).
و آنچه در «دیمه» دارم و افرادی که در آنجا هستند نیز صدقه است، جز «زریق» که مانند غلامان یاد شده می‏باشد. و آنچه در «اذینه» دارم با آنان که در آنجا هستند نیز صدقه است، و «فقیرین» ـ چنان‏که می‏دانید ـ نیز صدقه است و باید در راه خدا مصرف شود.
آنچه از اموالم در اینجا یاد کردم همه صدقه لازم قطعی است، و این حکم در زندگی و پس از مرگ من جاری خواهد بود، باید در آنچه سبب خوشنودی خدا و در راه
خداست به مصرف رسد و خویشانم از بنی‏هاشم و بنی‏مطلب نزدیک و دور بهره برند.
نظارت بر این اوقاف و صدقات با (فرزندم) حسن بن علی است، از آنها به قدر ضرورت خود بدون زیاده‏روی بهره می‏برد و در مواردی که رضای الهی در آن است صرف می‏نماید، در این کار بر او باکی نیست. اگر خواست بخشی از آنها را بفروشد تا قرضی را ادا کند، بفروشد باکی بر او نیست، و اگر بخواهد می‏تواند املاک برجسته و نفیس قرار دهد. فرزندان علی و غلامان و اموال وی اختیارشان در دست حسن بن علی است.
و اگر خانه حسن بن علی جز خانه صدقه باشد و خواست که آن را بفروشد می‏تواند بفروشد، بر او باکی نیست. اگر بخواهد می‏تواند بفروشد و قیمتش را به سه بخش تقسیم کند؛ قسمتی را در راه خدا مصرف نماید و قسمتی را به بنی‏هاشم و بنی‏مطلب و قسمتی را به فرزندان ابوطالب بدهد، در مواردی که خدا می‏پسندد از این سه قسم به مصرف رساند.
اگر پیشامدی برای حسن رخ داد (و از این جهان درگذشت) در حالی که حسین زنده باشد، این کارها بدو موکول می‏شود، باید آنچه را به حسن دستور دادم وی انجام دهد. برای اوست آنچه برای حسن نوشتم و بر اوست آنچه برعهده حسن بود.
برای فرزندان دو فرزند فاطمه (حسن و حسین) از صدقه علی آن چیزی خواهد بود که برای فرزندان علی تعیین شد، و من هرچه برای دو فرزند فاطمه قرار دادم به جهت خوشنودی خدای عزّ و جلّ و حفظ حرمت رسول‏اللّه‏ و تعظیم و بزرگداشت و رضای خدا و رسول است.
اگر برای حسن و حسین پیشامدی رخ داد، آخرین این دو نفر در فرزندان علی جستجو می‏کند، اگر کسی را از آنان یافت که صلاحیت و اسلام و امانت او را بپسندد، کارها را بدو محول می‏سازد، و اگر کسی را در آنها نیافت که واجد شرایط باشد به یکی از فرزندان ابوطالب که دارای صلاحیت باشد کارها را محول می‏کند، و اگر دید بزرگان و صاحب‏نظران فرزندان ابوطالب در گذشته‏اند به یکی از مردان بنی‏هاشم که او را واجد شرایط می‏داند می‏سپارد.
بر آن کسی که کارها بدو محول می‏گردد، شرط می‏شود که اصول اموال را حفظ کند و بهره آن را انفاق نماید در آنچه او را بدو دستور داده‏ام؛ از سبیل‏اللّه‏ و بر خویشان از بنی‏هاشم و بنی‏مطلب، دور و نزدیک. چیزی از آن اصول به فروش نمی‏رسد و بخشیده نمی‏شود و به ارث منتقل نمی‏گردد.
آنچه در اختیار محمد بن علی (ابن الحنفیه) است در اختیار او می‏ماند و پس از او به اولاد فاطمه منتقل می‏شود، و آن دو برده که نامشان را در صحیفه کوچک آورده‏ام، آزادند.
این است آنچه علی در اموالش دستور می‏دهد، از روزی که به «مسکن» آمده، و این وصیت برای خوشنودی خدا و پاداش در آخرت انجام گرفته، و از خدا در هرحال یاری می‏خواهم. بر هیچ فرد مسلمانی که ایمان به خدا و روز واپسین دارد، حلال نیست که در اموالم کاری کند جز دستوری که داده‏ام و از نزدیک یا دور خلاف امر من انجام دهد.
سپس آن حضرت در ادامه وصیّت‏نامه فرمودند:

این است آنچه علی در اموال خود دستور می‏دهد از روزی که به مسکن آمده است. شاهدان بر این وصیت ابوشمر بن ابرهه و صعصعة بن صوحان و یزید بن قیس و هیّاج بن هیّاج می‏باشند. این وصیت را علی بن ابی‏طالب به‏دست خود پس از گذشتن ده روز از جمادی‏الاوّل سال سی و هفت نوشته است.
اینک چند موضع از موقوفات حضرت امیر علیه‏السلام را که نام آنها را در کتابهای حدیثی و تاریخی یافته‏ایم در اینجا می‏آوریم با توضیحات مختصر جغرافیایی و بیان بعضی از خصوصیات هریک از این موقوفات:

1-الاحمر

صحرایی است در «الرَّجْلاء» بین مدینه و شام، نیمی از آن از موقوفات آن حضرت و نیم دیگر متعلق به وراث بود (6)

2-ادبِیة

در صحرای «إضَم» در أطراف مدینه واقع است (7)

3-اذینة

نام یکی از وادیهای «قَبَلِیَّة» در أطراف مدینه می‏باشد (8)
املاک و بردگان آنجا صدقه‏اند، چنانچه در وقفنامه عمومی آمده.

4-الأسحن

صحرائی است در حدود «فدک» (9)

5-بِئرالملک

در صحرای «قَناة» واقع است (10)

6-البغیبِغة

چاهی است در نزدیک «رشاء» در اطراف مدینه. از حضرت صادق علیه‏السلام از پدرش نقل شده که چون به علی علیه‏السلام پیدا شدن این چشمه را بشارت دادند فرمود: وارث خوشنود می‏گردد، آن‏گاه فرمود: وقف است بر مساکین و مسافرانی که خرجی راه ندارند و نیازمندان نزدیک (11)

7-البغیبِغات

چند چشمه است در «ینبع» به نامهای «خَیْفُ الأراک» و «خَیْف لیلی» و «خَیْف بسطاس». مجموع این چشمه‏ها را حضرت علی وقف نموده است (12)

8-البیضاء

صحرائی است در «حَرَّة الرَّجْلاء» دارای مزارع و باغها (13)

9-خانه‏ای در مدینه

این خانه در محله «بَنی زُرَیْق» در شهر مدینه واقع است و حضرت آن را وقف نمود تا خاله‏هایش در آن سکنی داشته باشند و پس از آنها در اختیار نیازمندان از مسلمین باشد (14)

10-دیمه

معلوم نشد کجاست. املاک آنجا وقف و بردگان آن صدقه‏اند جز «زُرَیْق» که آزاد است؛ چنانچه در وقفنامه عمومی آمده.

11-ذات کمات

چهار چاه است در «حَرَّة الرَّجْلاء» به نامهای «ذوات العشراء» و «قعین» و «معید» و «رعوان». مجموعا از جمله موقوفات آن حضرت می‏باشد(15)

12-رعیه

صحرائی است در حدود «فدک» دارای نخل و اندکی آب که از کوه ریزش می‏کند (16)

13-عین أبی‏نیزر

چشمه‏ای است در «ینبع» پُر آب و دارای نخلهای بسیار، منسوب به «أبونَیْزَر» یکی از غلامان حضرت امیر علیه‏السلام (17)

14-عین موات

چشمه‏ای است در «وادی القری» (18)

15-عین فاقة

چشمه‏ای است در «وادی القری» و «عین حسن» نیز نامیده می‏شود (19)

16-عین ینبع

«یَنْبُع» دهی است نزدیک کوه «رَضْوی» و از مدینه هفت منزل فاصله دارد، دارای چشمه‏های پرُ آب و گوارا و زمینی حاصلخیز (20) بعضی چشمه‏های آنجا را یکصد و هفتاد چشمه گفته‏اند (21)
از عمار یاسر نقل شده که حضرت پیامبر (ص) زمینی را از «ذی العَشِیرة» در ینبع به حضرت امیر بخشید و عمر نیز در أیام خلافتش قطعه‏ای در همانجا بدو بخشید و علی علیه‏السلام در آنجا ملکی دیگر خرید و مجموعا چند چشمه در آنجا داشت و همه را وقف نمود (22)
این ملک در وقفنامه عمومی ذکر شده با قید هرچه در اطراف آن است و صدقه بودن بردگانی که در آنجا به کار مشغول‏اند جز سه تن از آنها «رباح» و «ابونیزر» و «جبیر» که آزاد می‏باشند.

17-فقیرین

نام دو جاست در اطراف مدینه که حضرت پیامبر ـ صلی‏اللّه‏ علیه و آله ـ به امیرالمؤمنین بخشیده، و اصل این نام به معنی چاه یا حفیره‏ای است که برای به کار گذاشتن نخل حفر می‏کنند (23)
این زمین حاصلخیز در عصر ما نیز معروف است و به زبان محلی «الفُقَیْر» نامیده می‏شود (24)
از حضرت صادق علیه‏السلام روایت شده که در ینبع چشمه‏ای احداث کردند، آبی از آن به طرف آسمان جوشید مانند گردن یک شتر، چون به حضرت أمیرالمؤمنین علیه‏السلام بشارت دادند فرمود: به وارث بشارت دهید، این چشمه صدقه و وقف است برای زایران خانه خدا و مسافرینی که نیاز به خرج راه دارند، فروخته و بخشیده و به ارث گذاشته نمی‏شود... (25)

18-القصیبة

باغی است در حدود «فدک» (26)

19-وادی القری

نام صحرای وسیعی است بین مدینه و شام، دارای دههای بسیار و حضرت پیامبر (ص) آنجا را فتح نموده (27) حضرت أمیر در آنجا املاکی داشت و وقف نمود، بعضی از آنها با نام مخصوص ذکر شده و بعضی را نام نبرده‏اند.
در وقفنامه عمومی آمده است که برای فرزندان فاطمه علیه‏السلام وقف شده و بردگان آنجا صدقه می‏باشند.

نویسنده: سید احمد اشکوری / راسخون

۹۳/۱۰/۰۷
مجتبی دهقانی پوده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی