کاپیتولاسیون و وطن فروشى پهلوى ها
يكشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۵۷ ق.ظ
بسم الله
نویسنده:عباس خسروانی
در تاریخ معاصر هرگاه سخن از کاپیتولاسیون به میان
مىآید، اولین موضوعى که به ذهن تداعى مىشود، حکم تاریخى حضرت امام
خمینی(ره) مبنى بر لغو کاپیتولاسیون در سال 1343 هجرى شمسى است، اما باید
گفت کاپیتولاسیون سابقهاى طولانىتر از دوره محمد رضا شاه پهلوى دارد.
مورخان معتقدند که منشا رژیم کاپیتولاسیونى در ایران معاهده ترکمنچاى مورخ
10 فوریه 1828 است در دوره قاجار و در پى شکست ایران در جنگ با روسیه
قرارداد ننگین ترکمنچاى به ایران تحمیل شد. در این قرارداد و به موجب فصول 7
و 8 آن قانون مصونیت قضائى مستشاران روسى به ایران تحمیل و پس از آن دول
انگلیس و فرانسه نیز کاپیتولاسیون را به ایران تحمیل نمودند. به موجب
قرارداد ترکمنچاى قسمتهاى مهمى از ایالات شمالى ایران به روسیه تزارى
واگذار گردید و حق قضاوت کنسولى براى اولین بار به صورت یک جانبه به یک
مملکت مستقل تحمیل شد. در فصول 7 و 8 این معاهده به طور صریح به این موضوع
اشاره شد است. این معاهده استعمارى با سقوط روسیه تزارى از سوى شوروى لغو
شد.
اگرچه در سال 1921 م، یک روز قبل از کودتاى سیدضیاالدین، شوروى به طور یک جانبه کاپیتولاسیون را به عنوان نهاد استعمارى تزارها لغو کرد، اما معاهده کاپیتولاسیون منعقده با تزارها 99 ساله بود و دستور رضاخان براى لغو این امتیاز درست در پایان دوره - -1927 صادر شد. لذا آنچه که توسط رضا خان به عنوان لغو کاپیتولاسیون اعلام شد هرگز مشخصات مبارزه سالم و صادقانه علیه این پدیده ظالمانه استعمار را در بر نداشت، بویژه آنکه در دوران فرزند وى گامهاى بلندترى با هدف احیاى این پدیده شوم در ایران برداشته شد. با احیاى رژیم کاپیتولاسیون که همه مفاخر ملى و حیثیت ایرانى - اسلامى را مورد اهانت قرارداد، انتظار مىرفت که همه گروهها و سازمانهاى سیاسى که ادعاى ایران دوستى و میهنپرستى داشتند و وانمود مىکردند که حتى اسلام را براى ایران مىخواهند نه ایران را براى اسلام، در برابر این وطنفروشى شاه به خیزش و خروش برنخاستند و از استقلال ایران و حیثیت شخصیت ایرانى دفاع نکردند. از آنجا که بیشتر احزاب و گروههاى سیاسى رسمى ایران دنبالهرو سیاست آمریکا بودند کوچکترین واکنشى در برابر احیاى رژیم کاپیتولاسیون از خودشان بروز ندادند. نه صدا به اعتراض بلند کردند و نه اعلامیهاى بر ضد آن صادر کردند و نه موضع مخالفى گرفتند. در این شرایط بود که روحانیت متعهد یک بار دیگر ثابت کرد که در دفاع از حیثیت دینى و ملى در صف اول قرار دارند و از هرگونه تلاش و جانفشانى براى مقابله با استعمار و استکباار کوتاهى نخواهند کرد. روحانیت زمان با موضعگیرى قاطع در برابر توهین بزرگ به ملت مسلمان ایران اثبات کرد که هنوز روحانیت شیعه زنده است و یک بار دیگر یاد و خاطره میرزاى شیرازىها را در اذهان تداعى کرد. موضعگیرى به موقع حضرت امام(ره) به قدرى اثرگذار بود که وزیر مختار آمریکا در تهران در نامهاى به یکى از دوستان خود این گونه مىنویسد: بالاخره ما توانستیم (با تبعید) از سوءرفتار پیرمردى که با سخن خود چوب در میان چرخهاى ما مىگذاشت خلاص شویم.” آمریکا بر این باور بود که با تبعید امام از ایران از سوء رفتار پیرمردى که چوب لاى چرخهایشان مىگذاشت رهایى یافتهاند، غافل از آنکه تبعید امام با سرنگونى نظام شاهنشاهى در ایران و پیروزى انقلاب اسلامى پایان مىیابد.
رژیم کاپیتولاسیون در کشورهاى مختلف جهان در اواخر قرن نوزدهم میلادى و اوایل قرن بیستم به صورتهاى گوناگون از بین رفت. اولین کشورى که کاپیتولاسیون را در کشور خود منسوخ کرد ژاپن بود که در سال 1899 به این مهم دست یافت. این قانون در سال 1928 در ایران نیز ملغى شد. جنگ جهانى اول، تاسیس جامعه ملل، الغاى کاپیتولاسیون در ترکیه، انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و الغاى عهدنامه ترکمنچاى صدور تصویبنامه صمصامالسلطنه و کودتاى سوم اسفند 1299 ش، از عوامل مهمى بودند که نقش اصلى را در سرعت بخشیدن به الغاى قطعى و کامل کاپیتولاسیون در ایران داشتند. اما در دوران پهلوى دوم یک بار دیگر قانون ننگین کاپیتولاسیون در ایران به منصه ظهور رسید و ضعف و سرسپردگى حکومت پهلوى را به اثبات رساند.
بانى اصلى باز شدن پاى آمریکاىها به ایران پس از جنگ جهانى دوم و واگذارى امتیازات قضائى و امنیتى به آنان قوامالسلطنه بود. اولین دسته از نیروهاى نظامى آمریکا تحت عنوان میسیونهاى نظامى اذر سال1321 یعنى دورن نخستوزیرى قوامالسلطنه با مصونیتهاى قضائى وارد ایران شدند. در دوران حکومت سهیلى نیز قراردادهاى دیگرى در زمینه استخدام مستشاران آمریکایى به بهانه اصلاح سیستم ادارى ارتش به امضا رسید که هریک از آنها در برگیرنده امتیازات خاصى براى خانوادهها و وابستگان نظامیان آمریکایى بود. اما نقطه اوج این امتیازدهى به دوران نخستوزیرى حسنعلى منصور و اسدالله علم باز مىگردد.
پیشنهاد تصویب کاپیتولاسیون در اسفند 1340 از سوى سفارت آمریکا به دولت اسدالله علم داده شد.
لایحه مصونیت مستشاران نظامى آمریکا و خانوادههاى آنها، ابتدا در سال 1342 و در زمان نخستوزیرى اسدالله علم به تصویب رسیده بود و در سال 1343 و در زمان نخستوزیرى حسنعلى منصور دوباره در مجلس شوراى ملى و سنا به تصویب رسید. به موجب این لایحه، مستشاران نظامى آمریکا و تکنسینهاى وابسته و اعضاى خانواده و خدمه آنها اعم از نظامى و شخصى از شمول قوانین قضائى ایران معاف شده و با آنها همانند دیپلماتها و اعضاى سیاسى سفارتخانههاى خارجى رفتار مىشد. تصویب این لایحه در مجالس ایران که به معنى قانونى شدن سند اسارت و بندگى دولت ایران به دست آمریکا بود مورد اعتراض شدید امام(ره) قرار گرفت.
در پى این مصوبه بود که امام خمینی(ره) در آبان سال 43 اقدام رژیم پهلوى مبنى بر تصویب لایحه کاپیتولاسیون را به شدت محکوم کرد. ایشان در چهارم آبان سال 43 به محض اطلاع از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس ایران، سخنان کوبندهاى را ایراد کرد و رسوایى جدید رژیم شاه را براى مردم ایران تشریح کرد. در این سخنرانى بود که حضرت امام(ره) نسبت به نفوذ و سلطه بیگانگان در کشور هشدار دادند و تمام گرفتارىهاى ملت ایران را ناشى از سیاستهاى آمریکا و اسرائیل دانستند. یکى از بزرگترین خیانتهاى حکومت پهلوى پس از قیام 15 خرداد 42، که زمینهساز تبعید امام خمینی(ره) به خارج از کشور به شمار مىرود تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شوراى ملى بود. به دنبال سخنرانى تند امام، اعلامیهاى نیز از سوى ایشان در تیراژ بالا و در سطح وسیعى پخش شد. امام در این اعلامیه تصویب کاپیتولاسیون را نشانه مستعمره بودن ایران نامید و راى مجالس ایران را خلاف اسلام و قرآن شمرد و آن را از اعتبار قانونى ساقط دانست. وى بیگانگان را تهدید کرد که اگر بخواهند از این راى سوءاستفاده کنند، تکلیف ملت ایران را در برابر آنها مشخص خواهد کرد. ایشان تاکید کردند که تمام گرفتارىهاى مردم ایران و سایر ملتهاى جهانى بر اثر دخالت بیگانگان و بویژه آمریکا است و از ملت ایران خواستند که اجازه چنین کارى را در ایران ندهند. پیش از سخنرانى امام(ره) شاه براى بازداشتن ایشان از ایراد سخنرانى نمایندهاى را به قم اعزام کرد، اما امام نماینده شاه را به حضور نپذیرفت و در روز موعود یکى از مهمترین سخنرانىهاى خود را در حضور جمع کثیرى از روحانیون و مردم قم ایراد کردند. این نطق به منزله محاکمه دخالتهاى غیرقانونى هیئت حاکمه آمریکا در ایران اسلامى بود. شاه که از نفوذ شگفتانگیز سخنان امام در تودههاى مختلف مردم به وحشت افتاده بود و وجود مبارک حضرت امام(ره) را سد بزرگى بر سر راه مقاصد ضد دینى خود مىدانست بار دیگر به فکر بازداشت و تبعید امام(ره) افتاد. به همین منظور نیروهاى امنیتى شاه در شب سیزدهم آبان سال 43 به منزل معظمله هجوم برده و پس از دستگیرى شبانه، ایشان را به ترکیه تبعید کردند. به دنبال دستگیرى و تبعید امام(ره) موجى از اعتراضها و اعتصابها در سراسر کشور آغاز شد. همچنین سیلى از تلگرافها، اعلامیهها و تومارها از سوى مراجع تقلید و مردم ایران به سوى قم و ترکیه سرازیر شد. اگرچه مبارزه با لایحه آمریکایى کاپیتولاسیون توسط حضرت امام(ره) و حمله شدید ایشان به شاه و آمریکا موجب عصبانیت آنها و تبعید ایشان شد اما اثرى با شکوه در تاریخ ایران و جهان برجاى گذاشت و سرانجام زمینههاى نهضت اسلامى را فراهم ساخت. موضعگیرى امام خمینی(ره) در برابر مصوبه مجلس (کاپیتولاسیون) و در پى آن تبعید ایشان، نقطه عطفى در تاریخ معاصر ایران مىباشد. تصویب کاپیتولاسیون در ایران یکى از مهمترین زمینههاى شکلگیرى انقلاب اسلامى و پیدایش مقاومت سیاسى علیه شاه بود و شاید بتوان گفت همه چیز از آنجا شروع شد. آمریکا حق نامشروع و نامالوفى را از ملت ایران گرفت که باعث شد چند سال بعد تمامى منافع و حقوق خود را در ایران از دست بدهد.
در بررسى شرایط اعطاى مصونیت در ایران، اعطاى چنین حقى به روسیه تا حدى از بقیه مستثنى مىشود، زیرا ایران در جنگ با روسیه شکست خورده بود و براى آنکه نواحى شمالى کشور را از دست ندهد خواهان صلح بود، لذا اگر دولت قاجاریه این معاهده (ترکمنچای) را نمىپذیرفت حتى احتمال از دست رفتن حکومت ایران وجود داشت. همچنین در حالى که شاه عباس اول براى تقویت بنیه نظامى و شاه سلطان حسین براى تصرف مسقط چنین حقى را به انگلیسىها و فرانسوىها واگذر نموده بود ، اما پهلوى دوم چه توجیهى براى پذیرفتن کاپیتولاسیون داشت؟ باید گفت مفتضحانهترین اقدام مجلس تصویب لایحه کاپیتولاسیون در زمان محمدرضا شاه رخ داد که در مجلس و آن هم در زمانى اعطا مىگردد که اکثر مردم بیدار شده بودند اما سردمداران مملکت یک قانون استعمارى و استکبارى لغو شده را دوباره احیا مىکنند و به ملت خود تحمیل مىنمایند. این موضوع نشان از وابستگى بىچون و چراى حکومت پهلوى به آمریکا دارد که حاضر است براى جلب حمایت آنان حقوق مسلم ملت خود را به تاراج بگذارد. این قانون به قدرى مایه ننگ بود که شخصى مثل على امینى از پیگیرى آن طفره مىرود و خائنانى چون علم و منصور پیادهسازى آن را به عهده مىگیرند.
حضرت امام(ره) با حمله مستقیم به قدرتهاى سلطهگر و در راس آنها آمریکا، هر نوع ملاحظهکارى سیاسى را که در گذشته و بویژه در دوران نهضت مشروطه و ملى شدن صنعت نفت رایج بوده مطرود دانسته و شیوهاى کاملا نو در مبارزه انتخاب کرد. در دوران مشروطه، مشروطهخواهان با تحصن در سفارت انگلیس سعى در جلب پشتیبانى دولت انگلستان داشتند و نتیجه آن حاکمیت فراماسونرى و غربگرایان بر سرنوشت ملت ایران به نام مشروطیت شد. در دوران نهضت ملى شدن نفت نیز حاصل تلاشها به سلطه آمریکا بر ایران منتهى شد. باتوجه به تجربیات تاریخى گذشته بود که حضرت امام(ره) با بیان این جمله که “آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر و شوروى از هر دو بدتر و همه از هم پلیدتر” بر تمام شیوههاى غلط مبارزه خط بطلان کشید و در نطق معروف خود در تاریخ 43/8/4 علیه قرارداد ذلتبار کاپیتولاسیون راه هرگونه نفوذ و امید را بر وابستگان به سیاستهاى خارجى براى شرکت در مبارزه و دزدیدن ثمره مبارزات مردم و در عین حال براى به طمع افتادن قدرتهاى رقیب بستند و بدینترتیب ضمن مبارزه با استکبار جهانى سیاست موازنه منفى را به معنى واقعى کلمه به اجرا درآوردند. کاپیتولاسیون سرانجام پس از پیروزى انقلاب اسلامى در 23 اردیبهشت سال 1358 توسط نظام جمهورى اسلامى ایران لغو گردید. در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده است: به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهورى اسلامى ایران و تصویب شوراى انقلاب اسلامی، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامى آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهاى قرارداد کاپیتولاسیون از تاریخ 58/2/23 لغو شد.
راسخون
اگرچه در سال 1921 م، یک روز قبل از کودتاى سیدضیاالدین، شوروى به طور یک جانبه کاپیتولاسیون را به عنوان نهاد استعمارى تزارها لغو کرد، اما معاهده کاپیتولاسیون منعقده با تزارها 99 ساله بود و دستور رضاخان براى لغو این امتیاز درست در پایان دوره - -1927 صادر شد. لذا آنچه که توسط رضا خان به عنوان لغو کاپیتولاسیون اعلام شد هرگز مشخصات مبارزه سالم و صادقانه علیه این پدیده ظالمانه استعمار را در بر نداشت، بویژه آنکه در دوران فرزند وى گامهاى بلندترى با هدف احیاى این پدیده شوم در ایران برداشته شد. با احیاى رژیم کاپیتولاسیون که همه مفاخر ملى و حیثیت ایرانى - اسلامى را مورد اهانت قرارداد، انتظار مىرفت که همه گروهها و سازمانهاى سیاسى که ادعاى ایران دوستى و میهنپرستى داشتند و وانمود مىکردند که حتى اسلام را براى ایران مىخواهند نه ایران را براى اسلام، در برابر این وطنفروشى شاه به خیزش و خروش برنخاستند و از استقلال ایران و حیثیت شخصیت ایرانى دفاع نکردند. از آنجا که بیشتر احزاب و گروههاى سیاسى رسمى ایران دنبالهرو سیاست آمریکا بودند کوچکترین واکنشى در برابر احیاى رژیم کاپیتولاسیون از خودشان بروز ندادند. نه صدا به اعتراض بلند کردند و نه اعلامیهاى بر ضد آن صادر کردند و نه موضع مخالفى گرفتند. در این شرایط بود که روحانیت متعهد یک بار دیگر ثابت کرد که در دفاع از حیثیت دینى و ملى در صف اول قرار دارند و از هرگونه تلاش و جانفشانى براى مقابله با استعمار و استکباار کوتاهى نخواهند کرد. روحانیت زمان با موضعگیرى قاطع در برابر توهین بزرگ به ملت مسلمان ایران اثبات کرد که هنوز روحانیت شیعه زنده است و یک بار دیگر یاد و خاطره میرزاى شیرازىها را در اذهان تداعى کرد. موضعگیرى به موقع حضرت امام(ره) به قدرى اثرگذار بود که وزیر مختار آمریکا در تهران در نامهاى به یکى از دوستان خود این گونه مىنویسد: بالاخره ما توانستیم (با تبعید) از سوءرفتار پیرمردى که با سخن خود چوب در میان چرخهاى ما مىگذاشت خلاص شویم.” آمریکا بر این باور بود که با تبعید امام از ایران از سوء رفتار پیرمردى که چوب لاى چرخهایشان مىگذاشت رهایى یافتهاند، غافل از آنکه تبعید امام با سرنگونى نظام شاهنشاهى در ایران و پیروزى انقلاب اسلامى پایان مىیابد.
رژیم کاپیتولاسیون در کشورهاى مختلف جهان در اواخر قرن نوزدهم میلادى و اوایل قرن بیستم به صورتهاى گوناگون از بین رفت. اولین کشورى که کاپیتولاسیون را در کشور خود منسوخ کرد ژاپن بود که در سال 1899 به این مهم دست یافت. این قانون در سال 1928 در ایران نیز ملغى شد. جنگ جهانى اول، تاسیس جامعه ملل، الغاى کاپیتولاسیون در ترکیه، انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و الغاى عهدنامه ترکمنچاى صدور تصویبنامه صمصامالسلطنه و کودتاى سوم اسفند 1299 ش، از عوامل مهمى بودند که نقش اصلى را در سرعت بخشیدن به الغاى قطعى و کامل کاپیتولاسیون در ایران داشتند. اما در دوران پهلوى دوم یک بار دیگر قانون ننگین کاپیتولاسیون در ایران به منصه ظهور رسید و ضعف و سرسپردگى حکومت پهلوى را به اثبات رساند.
بانى اصلى باز شدن پاى آمریکاىها به ایران پس از جنگ جهانى دوم و واگذارى امتیازات قضائى و امنیتى به آنان قوامالسلطنه بود. اولین دسته از نیروهاى نظامى آمریکا تحت عنوان میسیونهاى نظامى اذر سال1321 یعنى دورن نخستوزیرى قوامالسلطنه با مصونیتهاى قضائى وارد ایران شدند. در دوران حکومت سهیلى نیز قراردادهاى دیگرى در زمینه استخدام مستشاران آمریکایى به بهانه اصلاح سیستم ادارى ارتش به امضا رسید که هریک از آنها در برگیرنده امتیازات خاصى براى خانوادهها و وابستگان نظامیان آمریکایى بود. اما نقطه اوج این امتیازدهى به دوران نخستوزیرى حسنعلى منصور و اسدالله علم باز مىگردد.
پیشنهاد تصویب کاپیتولاسیون در اسفند 1340 از سوى سفارت آمریکا به دولت اسدالله علم داده شد.
لایحه مصونیت مستشاران نظامى آمریکا و خانوادههاى آنها، ابتدا در سال 1342 و در زمان نخستوزیرى اسدالله علم به تصویب رسیده بود و در سال 1343 و در زمان نخستوزیرى حسنعلى منصور دوباره در مجلس شوراى ملى و سنا به تصویب رسید. به موجب این لایحه، مستشاران نظامى آمریکا و تکنسینهاى وابسته و اعضاى خانواده و خدمه آنها اعم از نظامى و شخصى از شمول قوانین قضائى ایران معاف شده و با آنها همانند دیپلماتها و اعضاى سیاسى سفارتخانههاى خارجى رفتار مىشد. تصویب این لایحه در مجالس ایران که به معنى قانونى شدن سند اسارت و بندگى دولت ایران به دست آمریکا بود مورد اعتراض شدید امام(ره) قرار گرفت.
در پى این مصوبه بود که امام خمینی(ره) در آبان سال 43 اقدام رژیم پهلوى مبنى بر تصویب لایحه کاپیتولاسیون را به شدت محکوم کرد. ایشان در چهارم آبان سال 43 به محض اطلاع از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس ایران، سخنان کوبندهاى را ایراد کرد و رسوایى جدید رژیم شاه را براى مردم ایران تشریح کرد. در این سخنرانى بود که حضرت امام(ره) نسبت به نفوذ و سلطه بیگانگان در کشور هشدار دادند و تمام گرفتارىهاى ملت ایران را ناشى از سیاستهاى آمریکا و اسرائیل دانستند. یکى از بزرگترین خیانتهاى حکومت پهلوى پس از قیام 15 خرداد 42، که زمینهساز تبعید امام خمینی(ره) به خارج از کشور به شمار مىرود تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شوراى ملى بود. به دنبال سخنرانى تند امام، اعلامیهاى نیز از سوى ایشان در تیراژ بالا و در سطح وسیعى پخش شد. امام در این اعلامیه تصویب کاپیتولاسیون را نشانه مستعمره بودن ایران نامید و راى مجالس ایران را خلاف اسلام و قرآن شمرد و آن را از اعتبار قانونى ساقط دانست. وى بیگانگان را تهدید کرد که اگر بخواهند از این راى سوءاستفاده کنند، تکلیف ملت ایران را در برابر آنها مشخص خواهد کرد. ایشان تاکید کردند که تمام گرفتارىهاى مردم ایران و سایر ملتهاى جهانى بر اثر دخالت بیگانگان و بویژه آمریکا است و از ملت ایران خواستند که اجازه چنین کارى را در ایران ندهند. پیش از سخنرانى امام(ره) شاه براى بازداشتن ایشان از ایراد سخنرانى نمایندهاى را به قم اعزام کرد، اما امام نماینده شاه را به حضور نپذیرفت و در روز موعود یکى از مهمترین سخنرانىهاى خود را در حضور جمع کثیرى از روحانیون و مردم قم ایراد کردند. این نطق به منزله محاکمه دخالتهاى غیرقانونى هیئت حاکمه آمریکا در ایران اسلامى بود. شاه که از نفوذ شگفتانگیز سخنان امام در تودههاى مختلف مردم به وحشت افتاده بود و وجود مبارک حضرت امام(ره) را سد بزرگى بر سر راه مقاصد ضد دینى خود مىدانست بار دیگر به فکر بازداشت و تبعید امام(ره) افتاد. به همین منظور نیروهاى امنیتى شاه در شب سیزدهم آبان سال 43 به منزل معظمله هجوم برده و پس از دستگیرى شبانه، ایشان را به ترکیه تبعید کردند. به دنبال دستگیرى و تبعید امام(ره) موجى از اعتراضها و اعتصابها در سراسر کشور آغاز شد. همچنین سیلى از تلگرافها، اعلامیهها و تومارها از سوى مراجع تقلید و مردم ایران به سوى قم و ترکیه سرازیر شد. اگرچه مبارزه با لایحه آمریکایى کاپیتولاسیون توسط حضرت امام(ره) و حمله شدید ایشان به شاه و آمریکا موجب عصبانیت آنها و تبعید ایشان شد اما اثرى با شکوه در تاریخ ایران و جهان برجاى گذاشت و سرانجام زمینههاى نهضت اسلامى را فراهم ساخت. موضعگیرى امام خمینی(ره) در برابر مصوبه مجلس (کاپیتولاسیون) و در پى آن تبعید ایشان، نقطه عطفى در تاریخ معاصر ایران مىباشد. تصویب کاپیتولاسیون در ایران یکى از مهمترین زمینههاى شکلگیرى انقلاب اسلامى و پیدایش مقاومت سیاسى علیه شاه بود و شاید بتوان گفت همه چیز از آنجا شروع شد. آمریکا حق نامشروع و نامالوفى را از ملت ایران گرفت که باعث شد چند سال بعد تمامى منافع و حقوق خود را در ایران از دست بدهد.
در بررسى شرایط اعطاى مصونیت در ایران، اعطاى چنین حقى به روسیه تا حدى از بقیه مستثنى مىشود، زیرا ایران در جنگ با روسیه شکست خورده بود و براى آنکه نواحى شمالى کشور را از دست ندهد خواهان صلح بود، لذا اگر دولت قاجاریه این معاهده (ترکمنچای) را نمىپذیرفت حتى احتمال از دست رفتن حکومت ایران وجود داشت. همچنین در حالى که شاه عباس اول براى تقویت بنیه نظامى و شاه سلطان حسین براى تصرف مسقط چنین حقى را به انگلیسىها و فرانسوىها واگذر نموده بود ، اما پهلوى دوم چه توجیهى براى پذیرفتن کاپیتولاسیون داشت؟ باید گفت مفتضحانهترین اقدام مجلس تصویب لایحه کاپیتولاسیون در زمان محمدرضا شاه رخ داد که در مجلس و آن هم در زمانى اعطا مىگردد که اکثر مردم بیدار شده بودند اما سردمداران مملکت یک قانون استعمارى و استکبارى لغو شده را دوباره احیا مىکنند و به ملت خود تحمیل مىنمایند. این موضوع نشان از وابستگى بىچون و چراى حکومت پهلوى به آمریکا دارد که حاضر است براى جلب حمایت آنان حقوق مسلم ملت خود را به تاراج بگذارد. این قانون به قدرى مایه ننگ بود که شخصى مثل على امینى از پیگیرى آن طفره مىرود و خائنانى چون علم و منصور پیادهسازى آن را به عهده مىگیرند.
حضرت امام(ره) با حمله مستقیم به قدرتهاى سلطهگر و در راس آنها آمریکا، هر نوع ملاحظهکارى سیاسى را که در گذشته و بویژه در دوران نهضت مشروطه و ملى شدن صنعت نفت رایج بوده مطرود دانسته و شیوهاى کاملا نو در مبارزه انتخاب کرد. در دوران مشروطه، مشروطهخواهان با تحصن در سفارت انگلیس سعى در جلب پشتیبانى دولت انگلستان داشتند و نتیجه آن حاکمیت فراماسونرى و غربگرایان بر سرنوشت ملت ایران به نام مشروطیت شد. در دوران نهضت ملى شدن نفت نیز حاصل تلاشها به سلطه آمریکا بر ایران منتهى شد. باتوجه به تجربیات تاریخى گذشته بود که حضرت امام(ره) با بیان این جمله که “آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر و شوروى از هر دو بدتر و همه از هم پلیدتر” بر تمام شیوههاى غلط مبارزه خط بطلان کشید و در نطق معروف خود در تاریخ 43/8/4 علیه قرارداد ذلتبار کاپیتولاسیون راه هرگونه نفوذ و امید را بر وابستگان به سیاستهاى خارجى براى شرکت در مبارزه و دزدیدن ثمره مبارزات مردم و در عین حال براى به طمع افتادن قدرتهاى رقیب بستند و بدینترتیب ضمن مبارزه با استکبار جهانى سیاست موازنه منفى را به معنى واقعى کلمه به اجرا درآوردند. کاپیتولاسیون سرانجام پس از پیروزى انقلاب اسلامى در 23 اردیبهشت سال 1358 توسط نظام جمهورى اسلامى ایران لغو گردید. در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده است: به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهورى اسلامى ایران و تصویب شوراى انقلاب اسلامی، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامى آمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهاى قرارداد کاپیتولاسیون از تاریخ 58/2/23 لغو شد.
راسخون
۹۷/۰۸/۰۶