جستاری در زندگی نامه و ویژگیهای حافظ
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ق.ظ
بسم الله

خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی ( حدود ۷۲۷ - ۷۹۲ هجری
قمری ) ، مشهور به لسان الغیب ، شاعر و غزلسرای بزرگ قرن هشتم ایران و یکی
از سخنوران نامی جهان است .
شمس الدین محمد ، درخانواده ای آشنا به علوم ادب ، به سال 726 هجری قمری ، در شیراز به دنیا آمد ، جداو ، یا پدرش ، از موطن خود ( اصفهان یا تویسرکان ) ، در زمان اتابکان فارس به شیراز آمد و در آنجا ماند مادرش از مردم کازرون بود . مسکن حافط ، محله « شیادان » شیراز بود که این محله با محله ی « مورستان » در زمان کریم خان زند ، یکی شد و مجاور « درب شاهزاده » قرار دارد . حافظ قریب چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان : « قوام الدین عبدالله » ، « مولانا بهاء الدین عبدالصمد بحرآبادی » ، « میر سید شریف علامه گرگانی » ، « مولانا شمس الدین عبدالله » و « قاضی عضدالدین عیجی » ، حضور یافت و به همین سبب ، در اغلب دانش های زمان خود تسلط پیدا کرد .
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آوردو آموخت سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدا... بهره ها گرفت.
در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر وجود دارد . دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ( تاریخ ادبیات ایران ) و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ ( تاریخ عصر حافظ ) می دانند . برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می زنند ( لغتنامه دهخدا ، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ روی داده است .
سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری است . ( از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی ( متولد ۷۷۷ ه.ق. ) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی ( متولد ۸۱۷ ه.ق. ) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده است ) . مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته است .
نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او ( یعنی در سال ۶۳۸ هق - ۱۲۴۰ م ) محی الدّین عربی دیده از جهان فرو پوشیده بود ، و ۵۰ سال قبل از آن ( یعنی در سال ۶۷۲ هق - ۱۲۷۳ م ) مولانا جلال الدّین محمد بلخی ( رومی ) درگذشته بود .
بسیاری حافظ شیرازی را بزرگ ترین شاعر ایرانی تمام دوران ها می دانند . بیشتر اشعار حافظ غزل می باشد و بن مایه غالب غزلیات او عشق است .
حافظ به زبان عربی یعنی نگه دارنده و به کسی گفته می شود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند .
با آنکه حافظ غزل عارفانه مولانا و غزل عاشقانه سعدی را پیوند زده است ، نوآوری اصلی به سبب تک بیت های درخشان ، مستقل ، و خوش مضمون فراوانی ست که ایجاد کرده است . استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره های قرآن تأثیر گرفته است ، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانسته اند
از نظر یکتا بودن ، هر چند حافظ قالب های شعری استادان پیش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقانی ، نظامی ، سنایی ، عطار ، مولوی ، عراقی ، سعدی ، امیر خسرو ، خواجوی کرمانی ، و سلمان ساوجی را پیش چشم داشته ، زبان شعری ، سبک و شیوه هنری ، و نیز اوج و والایی پیام ها و اندیشه های بیان گردیده با آن ها چنان بالا و ارفع است که او را نمی توان پیرو هیچ کس به حساب آورد .
برخی حافظ را لسان غیب می گویند یعنی کسی که از غیب سخن می گوید و بر اساس بیتی از شعر حافظ او معتقد است که کسی زبان غیب نیست :
حافظ زمانی که درمانده می شود به فال روی می آورد :
بعد از عمارتی که کریم خان زند بر مقبره حافظ ساخت در طول یکصد و شصت سال تعمیرات زیادی به وسیله اشخاص خیرخواه انجام گرفت تا آنکه در سال ۱۳۱۵ به کوشش شادروان علی اصغر حکمت بنای کنونی با بهره گیری از عناصر معماری روزگار کریم خان زند و یادمان های حافظیه توسط آندره گدار فرانسوی طراحی و اجرا شد . در کنار مزار حافظ عرفا و شعرای نامداری به خاک سپرده شده اند .
آرامگاه حافظ در منطقه حافظیه و در فضایی آکنده از عطر و زیبایی جان پرور گل های شیراز در هم آمیخته با شور اشعار خواجه واقع شده است . این مکان یکی از جاذبه های مهم توریستی هم به شمار می رود ، و در زبان عامیانه خود اهالی شیراز ، رفتن به حافظیه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیده است . اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدسی نظیر کعبه و بارگاه حسین بن علی ، امام سوم شیعیان به کار می رود ، به خوبی نشان گر آن ست که حافظ چه چهره مقدسی نزد ایرانیان دارد . معتقدان به حافظ رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسومی آیینی همراه می کنند ، از جمله با وضو به آنجا می روند ، و در کنار آرامگاه حافظ کفش خود را از پای بیرون می آورند که در فرهنگ مذهبی ایران نشانه احترام و قدسی بودن مکان است . آرامگاه حافظ هم چنین مکانی فرهنگی است . به عنوان مثال ، برنامه های مختلف شعر خوانی شاعران مشهور یا کنسرت خوانندگان بخصوص سبک موسیقی ایرانی و عرفانی در کنار آن برگزار می شود . حافظ شیرازی در شعری پیش بینی کرده است که مرقدش پس از او زیارت گاه خواهد شد :
راسخون
شمس الدین محمد ، درخانواده ای آشنا به علوم ادب ، به سال 726 هجری قمری ، در شیراز به دنیا آمد ، جداو ، یا پدرش ، از موطن خود ( اصفهان یا تویسرکان ) ، در زمان اتابکان فارس به شیراز آمد و در آنجا ماند مادرش از مردم کازرون بود . مسکن حافط ، محله « شیادان » شیراز بود که این محله با محله ی « مورستان » در زمان کریم خان زند ، یکی شد و مجاور « درب شاهزاده » قرار دارد . حافظ قریب چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان : « قوام الدین عبدالله » ، « مولانا بهاء الدین عبدالصمد بحرآبادی » ، « میر سید شریف علامه گرگانی » ، « مولانا شمس الدین عبدالله » و « قاضی عضدالدین عیجی » ، حضور یافت و به همین سبب ، در اغلب دانش های زمان خود تسلط پیدا کرد .
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آوردو آموخت سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدا... بهره ها گرفت.
در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر وجود دارد . دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ( تاریخ ادبیات ایران ) و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ ( تاریخ عصر حافظ ) می دانند . برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می زنند ( لغتنامه دهخدا ، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ روی داده است .
سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری است . ( از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی ( متولد ۷۷۷ ه.ق. ) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی ( متولد ۸۱۷ ه.ق. ) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده است ) . مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته است .
نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او ( یعنی در سال ۶۳۸ هق - ۱۲۴۰ م ) محی الدّین عربی دیده از جهان فرو پوشیده بود ، و ۵۰ سال قبل از آن ( یعنی در سال ۶۷۲ هق - ۱۲۷۳ م ) مولانا جلال الدّین محمد بلخی ( رومی ) درگذشته بود .
بسیاری حافظ شیرازی را بزرگ ترین شاعر ایرانی تمام دوران ها می دانند . بیشتر اشعار حافظ غزل می باشد و بن مایه غالب غزلیات او عشق است .
دیوان حافظ
حافظ به زبان عربی یعنی نگه دارنده و به کسی گفته می شود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند .
زبان و هنر شعری
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکته دان ست
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
حدیثم نکته هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکته دان ست
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
غزلیات
با آنکه حافظ غزل عارفانه مولانا و غزل عاشقانه سعدی را پیوند زده است ، نوآوری اصلی به سبب تک بیت های درخشان ، مستقل ، و خوش مضمون فراوانی ست که ایجاد کرده است . استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره های قرآن تأثیر گرفته است ، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانسته اند
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
به قرآنی که اندر سینه داری
نمونه ای از اشعار
پیش از اینت بیش از این اندیشه ی عشّاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان
بحث سرّ عشق و ذکر حلقه عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل می برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل رازینت اوراق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان
بحث سرّ عشق و ذکر حلقه عشّاق بود
پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مهرویان مجلس گرچه دل می برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل رازینت اوراق بود
رباعیات
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
و ز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد
هر پاک روی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن غیب است عجب
چون مرد ندید از که آبستن شد
و ز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
هر دوست که دم زد از وفا دشمن شد
هر پاک روی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن غیب است عجب
چون مرد ندید از که آبستن شد
حافظ و پیشینیان
از نظر یکتا بودن ، هر چند حافظ قالب های شعری استادان پیش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقانی ، نظامی ، سنایی ، عطار ، مولوی ، عراقی ، سعدی ، امیر خسرو ، خواجوی کرمانی ، و سلمان ساوجی را پیش چشم داشته ، زبان شعری ، سبک و شیوه هنری ، و نیز اوج و والایی پیام ها و اندیشه های بیان گردیده با آن ها چنان بالا و ارفع است که او را نمی توان پیرو هیچ کس به حساب آورد .
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
از
منظر تأثیر آثار دیگران بر حافظ و اشعارش ، پیش زمینه بسیاری از افکار ،
مضامین ، صنایع و نازک خیالی های هنری و شعری حافظ در آثار پیشینیان او
هم وجود دارد .تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
تأثیر حافظ بر شعر دوره های بعد
حافظ در جهان( سروده های شاعران بزرگ به حافظ)
گوته
حافظا ، در غزل هایت می شنوم
که شاعران را بزرگ داشته ای .
بنگر که اینک پاسخی فراخورت می دهم :
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگ داشت اوست .
خود را با تو برابر گرفتن ، حافظا
راستی که دیوانگی است !
کشتی یی پُر شتاب و خروشان
به پهنه ی پُر موج دریا در می آید ،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزاب ها می زند .
آن و دمی است که اقیانوس درهم اش بشکند .
ولی این تخته بند پوده هم چنان به پیش می راند .
در غزل های سبک خیز و تند آهنگِ تو
خنکای سیال دریا است ،
و فورانِ کوه وار آتش نیز .
و گدازه ها مرا در خود غرق می کنند .
با این همه خیالی نیز درونم را می آکند
و شجاعت ام می بخشد .
مگر نه آن که من نیز در سرزمین خورشید
زیسته و عشق ورزیده ام !
که شاعران را بزرگ داشته ای .
بنگر که اینک پاسخی فراخورت می دهم :
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگ داشت اوست .
خود را با تو برابر گرفتن ، حافظا
راستی که دیوانگی است !
کشتی یی پُر شتاب و خروشان
به پهنه ی پُر موج دریا در می آید ،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزاب ها می زند .
آن و دمی است که اقیانوس درهم اش بشکند .
ولی این تخته بند پوده هم چنان به پیش می راند .
در غزل های سبک خیز و تند آهنگِ تو
خنکای سیال دریا است ،
و فورانِ کوه وار آتش نیز .
و گدازه ها مرا در خود غرق می کنند .
با این همه خیالی نیز درونم را می آکند
و شجاعت ام می بخشد .
مگر نه آن که من نیز در سرزمین خورشید
زیسته و عشق ورزیده ام !
نیچه
میخانه ای که تو برای خویش پی افکنده ای
فراخ تر از هر خانه ای است
جهان از سر کشیدن می یی
که تو در اندرون آن می اندازی ،
ناتوان است .
پرنده ای ، که روزگاری ققنوس بود
در ضیافت توست
موشی که کوهی را بزاد
خود گویا تویی
تو همه ای ، تو هیچی
میخانه ای ، می یی
ققنوسی ، کوهی و موشی ،
در خود فرو می روی ابدی ،
از خود می پروازی ابدی ،
رخشندگی همه ی ژرفا ها ،
و مستی همه ی مستانی
- تو و شراب ؟
فراخ تر از هر خانه ای است
جهان از سر کشیدن می یی
که تو در اندرون آن می اندازی ،
ناتوان است .
پرنده ای ، که روزگاری ققنوس بود
در ضیافت توست
موشی که کوهی را بزاد
خود گویا تویی
تو همه ای ، تو هیچی
میخانه ای ، می یی
ققنوسی ، کوهی و موشی ،
در خود فرو می روی ابدی ،
از خود می پروازی ابدی ،
رخشندگی همه ی ژرفا ها ،
و مستی همه ی مستانی
- تو و شراب ؟
شرح حافظ
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
زیر هر نغمه که زد ، راه به جایی دارد
همین
ویژگی کم همانند ، و نیز عالم گیری و رواج بی مانند شعر اوست ، که از
دیرباز شرح نویسان زیادی را برآن داشته است که بر دیوان اشعار حافظ شرح
بنویسند . بیشتر شارحان حافظ از دو قلمرو بزرگ زبان و ادبیات فارسی ، یعنی
شبه قاره هند و امپراتوری عثمانی ، به صورت زیر برخاسته اند .زیر هر نغمه که زد ، راه به جایی دارد
فال حافظ
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خطّ تو بر آب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش درین باب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و کام
بر نام عمر و دولتِ احباب میزدم
مشهور
است که امروز در خانه هر ایرانی یک دیوان حافظ یافت می شود . ایرانیان
طبق رسوم قدیمی خود در روز های عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت
سین ، و یا شب یلدا ، با کتاب حافظ فال می گیرند . برای این کار ، یک نفر
از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که
دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال می گیرد ابتدا نیت می کند ، یعنی در دل
آرزویی می کند . سپس به طور تصادفی صفحه ای را از کتاب حافظ می گشاید و
با صدای بلند شروع به خواندن می کند . سپس می کوشد بنا به آرزوی خود
بیتی را در شعر بیابد که مناسب باشد . اصطلاح خوب فال گرفتن در حالتی گفته
می شود که شخصی چندین بار برای افراد مختلف فال بگیرد و هر بار برای نیت
ها و آرزو های متفاوت پاسخی داشته باشد . کسانی که ایمان مذهبی داشته
باشند هنگام فال گرفتن فاتحه ای می خوانند و سپس کتاب حافظ را می بوسند ،
آنگاه با ذکر اورادی آن را می گشایند و فال خود را می خوانند .نقشی به یاد خطّ تو بر آب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش درین باب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و کام
بر نام عمر و دولتِ احباب میزدم
برخی حافظ را لسان غیب می گویند یعنی کسی که از غیب سخن می گوید و بر اساس بیتی از شعر حافظ او معتقد است که کسی زبان غیب نیست :
ز سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره در این حرم دارد
یکی
از صنایع شعری ایهام است بدین معنی که از یک کلمه معانی متفاوتی برداشت می
شود . ایهام در اشعار حافظ بصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته . همچنین
از مهم ترین خصوصیات شعر حافظ این است که غزلیات او گستردگی مطالب ذکر
شده در یک غزل می باشد بگونه ای که در یک غزل از موضوع های فراوانی حرف می
زند . هر بیت شعر حافظ نیز بطور مستقل قابل تفسیر است . این خصوصیات شعر
حافظ باعث شده که هر کس با هر نیتی دیوان حافظ را بگشاید و غزلی از آن
بخواند در مورد نیت خود کلمه یا جمله ای در آن غزل می یابد و فرد فکر می
کند که حافظ نیت او را خوانده و به وی جواب داده است . غافل از اینکه این
خاصیت شعر حافظ است و در بقیه غزلیات او نیز کلمات یا جملاتی همخوان با نیت
صاحب فال وجود دارد .کدام محرم دل ره در این حرم دارد
حافظ زمانی که درمانده می شود به فال روی می آورد :
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
افکار حافظ
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز
به کوی می فروشانش ز جامی بر نمی گیرند
زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد
او
تعصبات را کنار گذاشته و فارغ از هر قید و بندی به مبارزه با کسانی برخاست
که دین و قدرت خود را به عنوان سنگر و سلاحی برای تجاوز به حقوق دیگران
مورد استفاده قرار می دادند . حافظ در این مبارزه به کسی رحم نمی کند شیخ ،
مفتی ، قاضی و محتسب همه از کنایات و اشعار او آسیب می بینند .هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز
به کوی می فروشانش ز جامی بر نمی گیرند
زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
او باده نوشی را برتر از زهد فروشی ریاکاران می داند :چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
باده نوشی که دراو روی و ریایی نبود
بهتراز زهد فروشی که در او روی و ریاست
می خورکه صد گناه زاغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند
برخی حافظ را مانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی انسان می دانند که آزاد اندیش است و دروغ ستیز و خرافات ستیز .بهتراز زهد فروشی که در او روی و ریاست
می خورکه صد گناه زاغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند
واژه های کلیدی حافظ
رند
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
صوفی
درین صوفی و شان دَردی ندیدم
که صافی باد عیش دُردنوشان
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
در برابر صوفی ، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یادکرده ، و عارف را اغلب همان صوفی راستین با کردار و سیمایی رندانه دانسته است .که صافی باد عیش دُردنوشان
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقۀ رندان جهان باش
جهدی کن و سرحلقۀ رندان جهان باش
می
مگر که لاله بدانست بی وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد
آرامگاه حافظ
بعد از عمارتی که کریم خان زند بر مقبره حافظ ساخت در طول یکصد و شصت سال تعمیرات زیادی به وسیله اشخاص خیرخواه انجام گرفت تا آنکه در سال ۱۳۱۵ به کوشش شادروان علی اصغر حکمت بنای کنونی با بهره گیری از عناصر معماری روزگار کریم خان زند و یادمان های حافظیه توسط آندره گدار فرانسوی طراحی و اجرا شد . در کنار مزار حافظ عرفا و شعرای نامداری به خاک سپرده شده اند .
آرامگاه حافظ در منطقه حافظیه و در فضایی آکنده از عطر و زیبایی جان پرور گل های شیراز در هم آمیخته با شور اشعار خواجه واقع شده است . این مکان یکی از جاذبه های مهم توریستی هم به شمار می رود ، و در زبان عامیانه خود اهالی شیراز ، رفتن به حافظیه معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیده است . اصطلاح زیارت که بیشتر برای اماکن مقدسی نظیر کعبه و بارگاه حسین بن علی ، امام سوم شیعیان به کار می رود ، به خوبی نشان گر آن ست که حافظ چه چهره مقدسی نزد ایرانیان دارد . معتقدان به حافظ رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسومی آیینی همراه می کنند ، از جمله با وضو به آنجا می روند ، و در کنار آرامگاه حافظ کفش خود را از پای بیرون می آورند که در فرهنگ مذهبی ایران نشانه احترام و قدسی بودن مکان است . آرامگاه حافظ هم چنین مکانی فرهنگی است . به عنوان مثال ، برنامه های مختلف شعر خوانی شاعران مشهور یا کنسرت خوانندگان بخصوص سبک موسیقی ایرانی و عرفانی در کنار آن برگزار می شود . حافظ شیرازی در شعری پیش بینی کرده است که مرقدش پس از او زیارت گاه خواهد شد :
بر سر تربت ما چون گذری ، همّت خواه
که زیارت گه رندان جهان خواهد بود
منبع:www.vefagh.co.irکه زیارت گه رندان جهان خواهد بود
راسخون
۹۴/۰۷/۲۰