فراموش کردیم همه چیز دست خداست؟!

میدانیم
همیشه برای درمان اساسی یک بیماری جسمانی، باید به سراغ عوامل و ریشه های
آن برویم، چرا که بدون ریشه کن شدن آن عوامل، نتایج همچنان باقی و برقرار
است و اگر به طور موقت با داروهای مسکن آثار آن را بپوشانیم باز بعد از
مدتی خود را نشان میدهد.
بیماری های اخلاقی نیز به یقین همین گونه است حتما باید ریشه یابی شود، سپس ریشه ها را بخشکانیم.
یکی از ریشه های حرص، بخل و طمع، سوء ظن به خدا و عدم توکل بر اوست که بازگشت به تزلزل پایه های توحید افعالی میکند.
کسی
که خدا را قادر و رازق میداند و کلید همه نیکیها را به مضمون (بیدک
الخیر انک علی کل شیئ قدیر) در دست او میبیند، حرص در جمع مال و مواهب
مادی دیگر نخواهد داشت.
هنگامی که پایه های ایمان، به ویژه توحید افعالی
در وجود انسان متزلزل گردد صفات رذیله بی شماری به سراغ انسان میآید که
یکی از خطرناکترین آنها حرص است، پس با تقویت پایه های ایمان باید به
مقابله با آن برخاست.
یکی دیگر از ریشه های حرص، جهل و بی خبری نسبتبه پی آمدهای آن میباشد.
اگر
انسان بداند حرص، آرامش او را در تمام زندگی بر هم میزند، حرص مایه رنج و
تعب دایمی اوست، حرص شخصیت او را در هم میکوبد و در انظار خوار و خفیف
میسازد، حرص سبب میشود که در عین غنا همچون فقیران زندگی میکند، او
زحمت بکشد و اموالش را برای دیگران ذخیره کند، در قیامتحساب آنها را باید
پس دهد، ولی در دنیا دیگران لذت آن را ببرند.
آری اگر حریص در این پیامدها بیندیشد قطعا در روح او اثر میگذارد.