بسم الله
هنوز ساعاتی از صبح نگذشته بود که
شماره ای ناشناس تماس گرفت. وقتی جواب دادم صدایی نگران گفت: «حرفهایی برای
گفتن دارم و شماره شما را از یک آشنای دوطرفه گرفته ام اما نمی خواهم حرف
هایی که می زنم مشکلی برمشکلات من و این دوست مشترک بیافزاید.»

دیگر پیگیر این نشدم که این دوست مشترک کیست . این همسرجانباز خودش را معرفی کرد، صحبت هایش موج چندان آسیب رسانی نداشت اما در پایان صحبت هایش درخواست کرد نه نامی از خودش بیاید و نه همسرش، بیش از اینکه نگران مشکلات خودش باشد هراس آن را داشت که صحبت هایش دشمن شادکن شود، اما درددل یک هموطن و جانباز اسلام هرگز نمی تواند دل دشمنان ایران اسلامی را شاد کند. برای همین هم تصمیم گرفتم تا حرف های ناگفته اش که تنها درد او نیست را به گوش مسئولان برسانیم. گفت وگو با و این همسرجانباز در ادامه می آید.
۰ نظر
۱۸ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۵۰