مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان
(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)
آخرین نظرات
  • ۳۰ مرداد ۹۷، ۱۸:۲۸ - موزیلاگ ..
    تشکر (:

این نفهم ها نمی دانند چه می گویند

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۴۱ ب.ظ

بسم الله

این نفهم ها نمی دانند چه می گویند


بازخوانی سیر مواضع امام(ره)در قبال انجمن حجتیه
 

اولین مواجهه حضرت امام(ره)با انجمن حجتیه به سال 1349 بر می گردد که آنان طی نامه ای به حضرت امام(ره)درخواست اجازه صرف وجوهات در فعالیت های اعتقادی برای مبارزه با بهائیت را کرده بودند.در آن زمان که دوران رکود مذهب محسوب می شد و فعالیت های دینی در انزوا قرار داشت،حضرت امام(ره)چنین پاسخ داده بودند:«در فرض مذکور، هم اقدامات آقایان مورد تقدیر و رضای خداوند متعال است و هم همکاری و همراهی با آنها مرضی ولیعصر-(عجل الله تعالی فرجه)-است و هم مجازند».اما حدود یک سال بعد یعنی در سال 1350 در پاسخ به نامه آقای محمد علی گرامی،چنین نوشتند:«راجع به شخصی که مرقوم شده بود جلساتش ضررهایی دارد؛از وقتی مطلع شده ام تاییدی از او نکرده ام و ان شاالله تعالی نمی کنم».

متاسفانه انجمنی ها بدون اشاره به این نامه، مسأله اجازه صرف وجوهات از امام(ره)را بزرگنمایی کرده و پشت آن مخفی می شوند!
صبح 14 فروردین 1367 مصادف با نیمه شعبان 1408،حضرت امام(ره)بحث مفصلی را درباره معنای انتظار فرج داشتند و به نقد نگاه های غلطی که به این مساله وجود دارد، پرداختند و بدون نام بردن از انجمنی ها، مواضع غلط آنان را به نقد کشیدند:«بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(س)را از خدا بخواهند.اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند.بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً می شناختم، بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب -سلام الله علیها-بود.اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند؛ لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نیم آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند،نبودند.
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را، می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاالله، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم.تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم.اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح بودند.یک دسته ای می گفتند که خب!باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند؛ گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند؛ باید دامن زد به گناه ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پراز ظلم و جور بشود و حضرت -سلام الله علیها-تشریف بیاورند.این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.یک دسته دیگری بودند که می گفتند؛ هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است.آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است.آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات[اشاره دارد]که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان«مهدویت»بلند کند،[باطل است]»(1).
حضرت امام(ره)دسته های موجود که طیف های مختلفی از انجمنی ها را شامل می شود نام برده و سپس به نقد مواضع ایشان می پردازند.اینکه ایشان در آخرین سال های عمر مبارک شان چنین احساس تکلیف می کنند که این جریان را به نقد بکشند، نشانگر حقیقتی تلخ است و آن زنده بودن این جریان و فعالیت آن در میان مذهبی هاست!
ایشان در نقد این تفکر انحرافی می افزایند:«حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست، این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید!حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند.ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند می خواهند همین کارها را بکنند.الان ما دیگر هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ ...نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید«(2).
نهایتاً حضرت امام(ره)این تفکر را محصول دست پر نفوذ استعمار در جوامع اسلامی می دانند و با قبول اینکه شاید ما توان برقراری عدالت در سراسر جهان را نداشته باشیم اما تکلیف از ما ساقط نیست، بیان می دارند:«اما مسأله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طور که تزریق کرده بودند به ملت ها، به مسلمین،به دیگر اقشار جمعیت های دنیا که سیاست کار شماها نیست؛بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها.خب، آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه، دست آمریکا، دست شوروی، دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها هستند واینها همه چیز ما را ببرند،همه چیز مستضعفان را ببرید و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد،این یک حرف ابلهانه است،منتها چون دست سیاست در کار بوده،این اشخاص غافل را،اینها را بازی دادند و گفتند شما کاری به سیاست نداشته باشید،حکومت مال ما،شما هم بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید!چه کار دارید به این کارها؟
اینهایی که می گویند هر علمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است.اینها نمی فهمند چی دارند می گویند.اینها تزریق کرده اند بهشان که این حرف ها را بزنند.نمی دانند دارند چی چی می گویند.حکومت نبودن، یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را،بزنند هم را،از بین ببرند،برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند.ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم؛ برای اینکه خلاف آیات قرآن است.اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد.اینگونه روایت قابل عمل نیست و این نفهم ها نمی دانند چی می گویند، هر حکومتی باشد حکومت[باطل]است!بلکه شنیدم بعضی از اشخاص گفته اند که خب با این وضعی که هست، الان در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم، دیگر غلط است این حرف ها!چیزی نیست دیگر حالا.حتماً باید استاد اخلاق در یک محیطی باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانه ها همه بازند و -عرض می کنم که -جاهای فساد همه بازند!اگر یک جایی باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمی شود، باطل است!اینها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها می فهمند دارند چی می کنند.آنها می خواهند ما را کنار بزنند»(3).
آخرین تعریض حضرت امام خمینی(ره)به این جریان را هم باید در نامه تاریخی و ماندگار ایشان به روحانیون معروف به «منشور روحانیت»که در تاریخ سوم اسفند 1367 نگاشته شده است، جست و جو کرد.ایشان در آن نامه به واقعه تحریم چراغانی نیمه شعبان 1357 برای اعتراض به کشتارهای رژیم سفاک شاهنشاهی اشاره می کنند و مواجهه انجمن حجتیه ای ها با آن را توضیح می دهند:
«دسته ای دیگر از روحانی نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه دربار می ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند، تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند.دیروز، مقدس نماهای بی شعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می گویند مسوولان نظام کمونیست شده اند!تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام(ره)زمان-ارواحنا فداه-را مفید و راه گشا می دانستند، امروز از اینکه در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسؤولان نیست رخ می دهد، فریاد «وااسلاما»سر می دهند!
دیروز«حجتیه ای ها »مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند،امروز انقلابی ترازانقلابیون شده اند!«ولایتی »های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته اند و در عمل پشت پیامبر(ص)و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است،امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند!راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرام ها و حرام کردن حلال ها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می شود؟ از آدم های لامذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی شعور؟ فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن ها و کنایه ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است.همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه هاست و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است»(4).
لحن تند ایشان و روحانی نما خواندن صاحبان این تفکر، نشان از خطر جدی آنان برای جریان اصیل مذهبی و انقلابی دارد و انحرافی بودن آن را به خوبی نمایان می سازد.امید که شاخص اصیل انقلاب یعنی اندیشه ناب اسلامی حضرت امام(ره)یاریگر ما در مواجهه با این جریان انحرافی باشد.

نکته:
 

عتاب امام خمینی(ره)
«به حسب رای این جمعیت که بعضی شان بازیگرند و بعضی شان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام.هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ برای اینکه حضرت دیر می آیند!و هر کسی دعا کند به صدام؛ برای اینکه این فساد زیاد می کند، ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعا گوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها پر کنند عالم را از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند.بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد!حضرت می خواهند همین را برش دارند.ما اگر دستمان می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم.تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم.اینی که هست این است که حضرت،عالم را پر می کند ازعدالت».

پی نوشت ها :
 

1 و 2 و3-صحیفه امام خمینی(ره)-جلد 21-صفحات 17-13.هر سه مورد سخنرانی هم مربوط به سخنرانی 67/01/14 است که در اول متن ذکر شده.
4-منشور روحانیت(در متن ذکر شده).
  نویسنده:سید امید مؤذنی

منبع:نشریه آیه، ویژه نامه دین و فرهنگ.راسخون
۹۱/۱۱/۱۸
مجتبی دهقانی پوده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی