والدین و فرزندان
بسم الله
«تربیت فرزندان» مهمترین مسئولیت والدین
همۀ انبیا و اندیشمندان جهان معتقدند: بشر همان گونه که احتیاج به آب و نان دارد به تعلیم و تربیت نیز نیازمند است. همان گونه که جسمش باید رشد کند، روح و جانش نیز باید رشد نماید و تکامل پیدا کند و خانواده و پدر و مادر از همه کس برای این کار اولی و سزاوارتر اند.
در اسلام «ادب» بزرگترین سرمایه ای است که پدران برای فرزندانشان به ارث می نهند.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:خَیرُ مَا وَرَّث الآباءُ الأبناءَ الأدبُ؛بهترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به میراث می گذارند، ادب است.(1) و نیز آن حضرت فرمود: مَا نَحَلَ والِدٌ وَلدَه مِن نَحلٍ أفضلَ مِن أدبٍ حَسَنٍ؛ هیچ پدری به فرزندش، عطیعه ای بهتر از ادب نیکو نداده است. (2)
امام زین العابدین علیه السلام در صحیفۀ سجادیه از خداوند می خواهد که او را بر تعلیم و تربیت و ادب و نیکویی بر فرزندانش کمک فرماید: وَ أعِنِّی علَی تَربیتِهم وَ تَأدیبِهم وَ برِّهم. (3)
و نیز آن حضرت در رسالۀ حقوقش مرقوم می فرماید: ِوَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْکَ وَ مُضَافٌ إِلَیْکَ فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا بِخَیْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّکَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فَاعْمَلْ فِی أَمْرِهِ عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ مُثَابٌ عَلَى الْإِحْسَانِ إِلَیْهِ مُعَاقَبٌ عَلَى الْإِسَاءَةِ إِلَیْهِ ...(4) و امّا حق فرزندت بر تو این است که بدانی وجود او از تو است و نیک و بدهای او در دنیا وابسته و مربوط به تو است؛ و بدانی که مسئول حسن ادب و راهنمایی او به سوی پروردگار و یاریش به سوی بندگی پروردگار می باشی، از این رو لازم است در مورد فرزندت همانند کسی رفتار کنی که او می داند ثواب رفتار نیک و کیفر اقدام بدش در حق او به خودش برمی گردد(مثاب و معاقب خواهد بود).
بهترین دوران تربیت
چنان که می دانیم آدمی در سنین طفولیت و نوباوگی استعداد و آدمادگی بیشتری برای تعلیم و تربیثت دارد و آن چه در این سنین فرا گرفته کمتر از یاد می برد و از دست می دهد. چنالن که گفته اند: العِلمُ فِی الصِّغَر کَالنَّقشِ فِی الحَجَر و ... (5) فراگیری دانش در دوران کودکی همانند نقش در سنگ است. ولی علم آموزی در بزرگی همانند ترسیم روی آب است.
سعدی (علیه الرحمه) می گوید:
هر که در خردیش ادب نکند در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر چنان که خواهی پیچ نشود خشک جز به آتش راست
از این رو است که امیر المؤمنین علیه السلام در نامه 31 نهج البلاغه یکی از علل عدم تأخیر در نگارش این وصیت نامه را همین امر تعلیم در کودکی و نوجوانی می داند و می فرماید: إنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأرضِ الخالِیَةِ ما أُلقِیَ فیها مِن شَیءٍ قَبِلَتهُ فَبادَرتُک بِالاَدَب قَبل أن یَقسو قَلبُکَ وَ یَشتَغِلَ لُبُّک؛ به طور قطع قلب کودک همانند زمین های خالی و مستعد است که هر بذری را در آن بپاشی در خود می پرورد و رشد می دهد. از این رو شتاب در تأدیب تو کردم، پیش از آن که قلبت و عقلت مشغول گردد.
(1). غرر الحکم.
(2). مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625.
(3). صحیفۀ سجادیه، دعای 25.
(4). خصال، ج 2، ص 568.
(5).
کنز الفوائد، ج 1، ص 319.
پیش نیازهای تربیت فرزند
1- برای پدر و مادر شرایطی است و گرنه تربیت فرزندان دچار مخاطره می شود.
داشتن قدرت مدیریت جهت اداره کانون خانوادگی و سرپرستی فرزندان، آگاهی به وظایف خود و به مسایل کلّی تربیت فرزند و امور و جریاناتی که برای فرزندان پیش میآید، لازم و ضروری است. آشنایی با مسئولیتی که فرد در قبال فرزند، در برابر خداوند و جامعه دارد، بیداری و هوشیاری نسبت به وضع زمان و مکان، موقعیت و اوضاع و احوال زندگی است تا بتواند در برابر مخاطرات آن به انجام وظیفه تربیتی خود، نیکو بپردازد. اصولا هر کسی که بخواهد فرزندش دارای صفات و ویژگیهای معین باشد ناگزیر است که خود نیز همان خصایص را واجد باشد.
«فرزندان ما آن گونه تربیت می شوند که ما هستیم نه آنچنان که می گوئیم و می خواهیم»
2- تربیت فرزند از چه زمانی آغاز می شود؟
از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم در پاسخ گفت: بیست سال پیش از تولد و اگر به نتیجۀ لازم نرسیدید، معلوم میشود که باید زودتر از آن شروع می کردید. (1)
در سیره معصومان آغاز تربیت کودک پیش از تولد دانسته شده است؛ اما نه از بیست سال قبل، بلکه از زمان ازدواج و انتخاب همسر و از ابتدای تشکیل خانواده.
حضرت علی(ع) خود نیز پس از رحلت حضرت فاطمه (س) هنگامی که قصد ازدواج کردند؛ نزد برادر خویش عقیل که در علم انساب و شناخت قبایل عرب سرآمد بوده، رفته و از وی می خواهد همسری برایش بجوید که از شجاعان، زاده شده باشد تا فرزندی شجاع و دلیر برایش بیاورد.
عقیل با بررسی و جستجو در قبایل عرب سرانجام، «فاطمه» از قبیله بنی کلاب را به حضرت پیشنهاد می کند و با ازدواج حضرت با این زن، شیر مردانی چون حضرت ابوالفضل العباس و برادرانش پرورش می یابند که دلیری و شجاعت آن ها تا ابد بر صفحه تاریخ ماندگار خواهد بود. (2)
در داستان محمد حنفیه فرزند علی بن ابی طالب (ع) که در جنگ جمل علمدار بود. محمد حنفیه حمله کرد ولی دشمن با ضربات نیزه و تیر جلو علمدار را گرفت و از پیشروی باز ماند؛ حضرت علی (ع) خود را به وی رساند و فرمود: از ضربات دشمن مترس و حمله کن! قدری پیشروی کرد ولی باز متوقف شد. علی(ع) از ضعف فرزندش سخت آزرده خاطر شد، نزدیک آمد، با قبضه شمشیر به دوشش کوبید و فرمود: این ضعف و ترس را از مادرت به ارث بردهای. (3) یعنی من که پدرت هستم ترسی ندارم. اگر مادر شریف و پرفضیلتی همانند فاطمه زهرا(س) میداشتی هرکز نمیترسیدی این ترس را از مادر خود به ارث بردهای.
ریشۀ خانوادگی، ارزش مهمی دارد. حضرت علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به این مطلب تصریح فرموده است: به استاندار مصر دستور می دهد: «لازم است در حوزه اداری همبستگی و پیوست شما با مردم خلیق و با فضیلت باشد. مردمی که در خاندان های شریف به وجود آمده و با حسن سابقه و نیک نامی زندگی کردهاند، مردمی که دارای رشادت، شجاعت و صاحب علو همت و سخاوت باشند. زیرا چنین مردمی کانون کرم و شاخه شجره نیکی و فضیلت هستند». (5)
می توان در یک جمع بندی چنین نتیجه گرفت که خانواده و شرایط و خصایص همسران در فرآیند تربیت پذیری فرزندان، اثر بخش و بسیار مهم است.
(1). محمد علی سعادت، راهنمای پدران و مادران، ج 2، ص 21.
(2). مرتضی مطهری، حماسۀ حسینی (ع)، ج1، ص 59.
(3). محمد خوانساری، شرح غرر الحکم و درر الحکم، «حُسنُ الأخلاقِ برهانٌ لِکَرَمِ الأعراقِ»، ج 3، ص 392.
(5). ملّا فتح الله، نهج البلاغه، ص 480.
مهم ترین فصل تربیت کدام است؟
یکی از ویژگی های آدمی تربیت پذیری است و انزال کتب و ارسال رسل برای تربیت و هدایت اوست.
حضرت علی (ع) می فرمایند: هیچ پدر هدیه ای بهتر از تربیت نیکو به فرزندش نداده است. (1)
هم چنین امام صادق (ع) دبارۀ فرزند، سه حق را بر پدر لازم می داند که یکی از آن ها جدّیت در تربیت اوست، فرزند بر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدّیت در تربیت او.
روایات بر تربیت فرزند در دوران کودکی، نوجوانی و اوایل جوانی تاکید فراوان دارند؛ اما چرا تربیت در این دوران اینقدر اهمیت دارد؟ در بعضی از روایات به برخی علل اهمیت آن تصریح یا اشاره شد ه است. حضرت علی (ع) در نامه ای خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) علت را یان گونه بیان می کند: قلب کودک مانند زمین خالی است که هر بذری در آن بکارند می روید، از این رو تربیت تو را در کودکی و پیش از آن که قلبت سخت و ذهنت مشغول شود، آغاز کردم، تا تو حقیقت آن چه را که اهل تجربه تو را از تجربۀ مجدد آن بی ناز می سازند، با رای قاطع بپذیری. (2)
مهم ترین دلیل اهمیت تربیت در دوران کودکی این است که قلب کودک در این دوران خالی است و هنوز به سیاهی و پلیدی گناهان نیالوده است؛ در این سال ها کودک مانند زمینی اسن که هنوز بذری در آن کشت نشده و هر چه در آن کشت شود، به بار خواهد نشست. بنابراین می توان هر گونه صفات اخلاقی و اجتماعی را در کودک پروراند.
علاوه بر آن انسان در دوران کودکی و نوجوانی بیشتر و عمیق تر تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و روحیۀ الگو پذیری و تقلید در او قوی تر است. اما هر چه سن بالاتر رود، میزان این تاثیر پذیری کمتر می شود. فلذا در دوران کودکی می توان به راحتی از این ویژگی در امر تربیت بهره جست و به آن سرعت بخشید. همچنین در دوران کودکی و نوجوانی فرزندان در اختیار والدین هستند و هنوز استقلال رای و نظر ندارند و برای والدین امکان تربیت فرزندان بیشتر است و بعد از این دوران، فرزندان به طور معمول زندگی مستقل تشکیل می دهند و امر تربیت آنان به خودشان واگذار می شود و در این دوران محیط هایی مانند مدرسه و جامعه بیشتر از محیط خانه در شکل گیری شخصیت فرزندان مؤثر اند.
با
توجه به روایات و نکاتی که مطرح شد، تربیت فرزند در دوران کودکی تا حدود بیست
سالگی که فصل طلایی تربیت نامیده می شود، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، بر
والدین لازم است که این وظیفه مهم را دربارۀ فرزندان خود به نحو شایسته ای به
انجام برسانند.
(1). نوری طبرسی، میرزا حسین، ممستدرک الوسائل، ج 15، ص 165. (مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَداً نُحْلًا أَفْضَلَ مِنْ أَدَبٍ حَسَن)
(2). ِنهج البلاغه، نامۀ 31 (وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَه)
آزادی کودک
کنجکاوی از ویژگی های انسان، به ویژه در دوران کودکی است؛ دورانی که کودک هنوز شناخت چندانی از اشیا و امور پیرامون خود ندارد و وارسی دستکاری اشیا تنها روشی است که به وسیله آن شناخت پیدا می کند.
از این رو والدین، مربیان و دست اندر کاران تربیتی نباید راه کنجکاوی و وارسی اشیا را بر کودک ببندند و با سخت گیری و امر و نهی های نسنجیده مانع رشد کودک خود شوند.
اسلام عزیز به خوبی به این ویژگی کودک توجه کرده و به والدین و مربیان او توصیه نموده که کودک را در سال های نخست زندگی (هفت سال اول زندگی فرزند) آزاد بگذارید. (1) البته معنای دقیق «آزادی کودک» نیازمند به تبیین و توضیح متخصصین و کارشناسان تربیت است. در این باره به اختصار می توان چنین گفت:
کودک در هفت سال اول سرور و مولاست.
سالهای اولیه کودکی، سالهای شکلگیری شخصیت است. معنای سروری و سیادت کودک در سالهای اولیه که همان هفت سال اول است، این نیست که در انجام هر کاری آزادی مطلق دارد. کودک در این دوره دارای ناتوانی و درکی نارساست پس باید در تعامل با او به خواسته ها و نیازهایش توجه شود به نحوی که او احساس آزاد بودن داشته باشد البته نه آزادی مطلق؛ مثلا والدین در مغازه به او بگویند پسرم یا دخترم بین این دو یا بین این سه، کدام را می خواهی برایت بخرم؟ نه این که هر چه کودک خواست پدر و مادر برایش بخرند به عبارت دیگر او را غیر مستقیم کنترل کنند و طوری این کنترل را اعمال نمایند که کودک یک نحوه اختیاری را تجربه کند. کودک در دوران سیادت، بسیار کنجکاو نیز هست بنابراین لازم است برای ارضاء کنجکاوی او ، والدین با آزاد گذاشتن او، متوجه خطرها هم باشند.
در ضمن والدین در هفت سال اولیه زندگی باید محبت فراوانی را به کودک داشته باشند ولی از زیاده روی و لوس کردن آنها بپرهیزند.
دربارۀ بازی کودکان تا هفت سالگی نیز والدین باید در این سنین موجبات بازی کودکشان را فراهم آورند، بازی والدین و همسالان با کودک و در اختیار قرار دادن اسباب بازیهای مناسب، در رشد شناختی و عاطفی آنها بسیار مؤثر است.
کودکی که هفت سال اولیه زندگی را بدین شکل، سیّد بوده است دارای استعدادهای شکوفا شده، دارای حس اعتماد به والدین، دارای آرامش روحی روانی در دورانهای بعدی و دارای اعتماد به نفس میباشد.
(1). شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة ، ج 21، ص 476، «ألوَلَدُ سَیّدٌ سَبعَ سِنین و عَبدٌ سَبعَ سِنین و وَزیرٌ سَبعَ سِنین...»
معاونت تهذیب حوزه های علمیه
.