دین خدا بی یاور نمیمانَد !
بسم الله
در آیه ای از قرآن کریم خداوند قانونی کلی را مطرح میکند و به مسلمین اخطار میدهد، که خروج برخی از دین ، به خدا و جامعه اسلامی و رشد اسلام نمیتواند ضرری برساند و خدا میتواند وضعی و مردمی را به وجود آورد که همواره در زمین پرستش شود، اگر مردم موجود، او را پرستیدند که هیچ و اگر نپرستیدند اقوامی دیگر پدید میآورد که ملازم دین او باشند و از دین او مرتد نشوند.

در یکی از آیات سوره مائده خداوند بحث جالبی را درباره ایمان مسلمانان بیان میدارد: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ أُوْلَـئِکَ یَنَالُهُمْ نَصِیبُهُم مِّنَ الْکِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُواْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَافِرِینَ »؛ پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تکذیب کند؟ اینان کسانى هستند که نصیبشان از آنچه مقرّر شده به ایشان خواهد رسید، تا آن گاه که فرشتگان ما به سراغشان بیایند که جانشان بستانند، مىگویند: «آنچه غیر از خدا مىخواندید کجاست؟» مىگویند: «از [چشم] ما ناپدید شدند» و علیه خود گواهى مىدهند که آنان کافر بودند.(54 مائده)
در این آیه قانونی کلی را مطرح میکند و به مسلمین اخطار میدهد، که خروج برخی از دین به خدا و جامعه اسلامی و رشد اسلام نمیتواند ضرری برساند و خدا میتواند وضعی و مردمی را به وجود آورد که همواره در زمین پرستش شود.
اگر مردم موجود، او را پرستیدند که هیچ و اگر نپرستیدند اقوامی دیگر پدید میآورد که ملازم دین او باشند و از دین او مرتد نشوند همانگونه که فرمود: «...فَإِن یَکْفُرْ بِهَا هَـۆُلاء فَقَدْ وَکَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّیْسُواْ بِهَا بِکَافِرِینَ؛ ... و اگر اینان [مشرکان] بدان کفر ورزند، بىگمان، گروهى [دیگر] را بر آن گماریم که بدان کافر نباشند.»(89 انعام)
خداوند برای مردمی که وعدهاش را میدهد ویژگیهای بر میشمرد: اول آنکه آنها کسانی هستند: «که خدا آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند.»
در آیات مختلفی خداوند درباره دوست داشتن میفرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِین * إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین * وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِین * إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوص.»
اما در این آیه ویژگی متفاوتی برای این قوم ذکر میکند. آنها در برابر مۆمنان به شدت متواضع و در مقابل کفار با عزت هستند و اعتنایی به هیبت کاذب آنها نمیکنند، در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند.
اوصافی که آیه برای مۆمنان آورده یعنی تواضع و نرمی در باره اهل ایمان و شدت و سخت گیری بر کفار و جهاد در راه خدا با نداشتن پروا از ملامت ملامت گران چیزی است که احدی از شیعه و سنی آن را در مورد علی (علیهالسلام) انکار نمیکند، برای اینکه شدتشان در برابر اهل شرک و کفر و دلاوریهایشان در نصرت دین و سیره رأفتشان نسبت به مۆمنین بر کسی پوشیده نیست
علامه طباطبایی میگوید: «اینکه خدا از میان همه ویژگیها برای این افراد، فقط جهاد در راه خدا را نام برده، برای این بوده که این مقام نیاز به ذکر آن داشته، چون خدای تعالی در این آیه در مقام این است که به وسیله این افراد ، دین خود را یاری دهد و اینکه نصرت دین با جهاد در راه خدا همان طور که ملامت ملامت گران با آن مزاحم است و ملامت گران یاوران دین را از هدر رفتن اموال و اتلاف نفوس و تحمل شدائد و ناملایمات میترسانند ، همچنین با تذلل برای مۆمنین و تعزز برای کافران مزاحم است، ملامت گران مزاحم این کار نیز هستند.
برای اینکه از زخارف دنیا و وسائل شهوت و متاعهای زندگی چیزهایی دارند که مۆمنین ندارند و ملامت گران افراد مورد بحث را ملامت میکنند که آیا با فلان و فلان مرد تهی دست تواضع داری و درباره فلان و فلان ثروتمند و مستکبر تعزز و تکبر میکنی؟ پس ملامت ملامت گران هم مانع جهاد در راه خدا است و هم از تذلل برای مۆمنین و تعزز بر کافران جلوگیر است.»
برخی میگویند این آیه یک خبر غیبی از آینده میدهد، که در مقابل سست ایمانی برخی مطرح گردیده است. درباره اینکه این قوم چه کسانی هستند نظرات مختلفی وجود دارد:
برخی میگویند منظور از این قوم امام علی(علیهالسلام) و اصحاب اویند که با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگیدند. موید حرف ایشان آن است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هنگامی که به امام امیرالمۆمنین (علیهالسلام) فرمان فتح خیبر را میداد و در حالی که حامل قبلی بیرق چند نوبت پا به فرار گذاشت، هم مردم را ترساند و هم مردم او را ترساندند چنین فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب اللَّه و رسوله و یحبه اللَّه و رسوله کرارا غیر فرار لا یرجع حتی یفتح اللَّه علی یده» فردا حتماً رایت جنگ را به مردی میدهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست میدارد، مردی که حمله میکند و پا به فرار نمیگذارد تا اینکه خدا به دست او فتح را نصیب اسلام کند (و یا قلعهها را بدست وی فتح کند)، آن گاه روز بعد پرچم جنگ را به دست آن جناب داد.
اوصافی که آیه برای مۆمنان آورده یعنی تواضع و نرمی در باره اهل ایمان و شدت و سخت گیری بر کفار و جهاد در راه خدا با نداشتن پروا از ملامت ملامت گران چیزی است که احدی از شیعه و سنی آن را در مورد علی (علیهالسلام) انکار نمیکند، برای اینکه شدتشان در برابر اهل شرک و کفر و دلاوریهایشان در نصرت دین و سیره رأفتشان نسبت به مۆمنین بر کسی پوشیده نیست
اوصافی که آیه برای مۆمنان آورده یعنی تواضع و نرمی درباره اهل ایمان و شدت و سخت گیری بر کفار و جهاد در راه خدا با نداشتن پروا از ملامت ملامت گران چیزی است که احدی از شیعه و سنی آن را در مورد امام علی (علیهالسلام) انکار نمیکند، برای اینکه شدتشان در برابر اهل شرک و کفر و دلاوریهایشان در نصرت دین و سیره رأفتشان نسبت به مۆمنین بر کسی پوشیده نیست.
همچنین روایت شده که سهل بن عمرو با جماعتی از قریش به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده، عرضه داشتند، ای محمد بردگان ما به تو ملحق شدهاند، آنان را به ما برگردان، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: ای گروه قریش دست از شرک و کفر بردارید وگرنه خدای تعالی مردی را به سراغ شما میفرستد (و البته خواهد فرستاد) که با شما بر سر تأویل قرآن قتال کند، همان طور که من بر سر تنزیل آن با شما قتال کردم.
بعضی از اصحاب پرسیدند: یا رسول اللَّه او کیست؟ ابوبکر است؟ فرمود: نه، ولیکن آن کسی است که الآن در حجره مشغول پینه دوزی است و در آن لحظه امام علی (علیهالسلام) داشت کفش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را پینه میزد.
در برخی روایات دیگر مصادیق دیگری نیز برای این قوم آمده، از جمله آنکه هنگامی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) درباره آیه سۆال کردند، دست خود را بر شانه «سلمان» زد و فرمودند: «این و یاران او و هموطنان او هستند»
و یا روایات دیگری که میگوید این آیه درباره امام مهدی (علیهالسلام) و یاران اوست.
به هر حال ممکن است آیه مصادیق مختلفی داشته باشد که بی شک بارزترین و مهمترین آن امیرالمۆمنین(علیهالسلام) است.
فاطمه خالکی
بخش قرآن تبیان