تحلیل امام (ره) از جام زهرآگین
بسم الله

در تاریخ جنگ تحمیلی و دفاع مقدس کشورمان آنچه که هیچ تردیدی در آن نیست، لزوم ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است، چرا که برای باز پس گیری نزدیک هفت هزار کیلومتر از خاک کشورمان و رسمیت مجدد یافتن مرزهای قرارداد 1975 الجزایر که صدام تا سال 1369 آنرا یکطرفه ملغی اعلام کرده و مدعی بود که مرز کشورش تا سه جزیره (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) در خلیج فارس گسترش دارد، چارهای نبود جز اینکه در شرایط ناعادلانهای که سازمانها و مجامع بینالمللی طرف عراق را گرفته بودند، خود پیگیر سیاست «تنبیه و تعقیب متجاوز» باشیم. این رویکرد از سوی امام خمینی با همت مجاهدان خستگی ناپذیر انقلاب اسلامی چون باکریها و همتها و خرازیها و هزاران مجاهد گمنام تا سال 65 و به خصوص تا عملیات بزرگ کربلای 5 با اُفت و خیزهای ناچیز به طور جدی ادامه پیدا کرد و ثمره آن تصویب قطعنامه 598 در شورای امنیت بود که برخی از حقوق کشورمان را پس از سالها سکوت و مواضع دوپهلو لحاظ کرده بود.
در 21 مرداد 1367 حضرت آیت الله خامنهای، رئیس جمهور وقت کشور در خطبههای نماز جمعه تهران عنوان کردند: «اعلام قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران دو فایده اساسی داشت: اول این که آتش بس را به صلاح انقلاب و کشور دانستیم و دوم این که با اعلام قبول قطعنامه، ماهیت رژیم عراق علی رغم ادعای صلح طلبی، آشکار شد و تحولات بعدی اصالت هر دو مصلحت را مشخص کرد... رژیم عراق در مقابل این حرکت غیر منتظره جمهوری اسلامی ایران درماند. اگر طالب پوشاندن چهره جنگطلبانه خود بود باید آتش بس را قبول میکرد. اگر میخواست زیر بار نرود، چهره منافقانه این رژیم افشا میشد و این هر دو به نفع کشور ما بود».
ایراد جدی قطعنامه
تنها ایراد جدی آن قطعنامه، چینش بندهای آن بود که با تقدم آتش بس عملاً با ایستایی دو طرف در جایگاه خود هزاران کیلومتر از خاک کشورمان بدون تضمین بینالمللی و تعیین متجاوز و به رسمیت شناخته شدن مرزهای قرارداد الجزایر، ما را نیز چون کشورهای عربی که به دل خوشی قطعنامه شورای امنیت به آتش بس با رژیم صهیونیستی تن دادند و ذرهای از خاک خود را پس نگرفتند، زیان کار میکرد. بنابراین، جنگ برای جابهجایی بندهای عقب نشینی به مرزها و تعیین متجاوز ادامه پیدا کرد ولی آنچه بیشتر رزمندگان و فرماندهان میانی و مستقیم جنگ را که از نزدیک با ماشین جنگی عراق دست و پنجه نرم میکردند، آزار داد، سال پایانی جنگ و سیاستهای سۆال برانگیز برخی مسئولان عالی جنگ بود که منجر به پذیرش قطعنامه 598 در حالت ضعف و عقب نشینی در اکثر جبههها شد.
امام همچنان پس از اذعان به نوشیدن جام زهر تاکید میکردند: من باز میگویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشندهتر است؛ اما راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم؛ و نکتهای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفتهاند؛ و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش میدانم؛ و شما میدانید که من به شما عشق میورزم؛ و شما را میشناسم؛ شما هم مرا میشناسید. در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهیام بود. شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویی داشتهام با خدا معامله کردهام.
اگرچه امام (ره) با قبول قطعنامه موقعیت نظام جمهوری اسلامی را در شرایط به وجود آمده حفظ کرد و پس از هشت سال مبارزه دشمن را از اشغال حتی یک وجب خاک ایران ناامید کرد که در تاریخ جنگها بی سابقه است لکن این تصمیم به منزله پایان مبارزه نبود بلکه تغییر استراتژی و اتخاذ شیوه جدیدی از مبارزه در جبهه سیاسی بوده است. به طوری که ایشان در این زمینه فرمودند: «قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم حربههای تبلیغاتی جهان خواران علیه ما کند شده است.»
قطعنامهای متفاوت
سیامک باقری از اعضا سپاه پاسداران و دانشجوی دکتری در رشته امنیت ملی از دانشگاه عالی دفاع ملی در مورد علت دیگری که برای پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران وجود داشت گفته است: این قطعنامه تا حدود زیادی متفاوت از قطعنامههای دیگر بود. این قطعنامه با تلاشها و پیگیریهای وزارت خارجه جمهوری اسلامی و با چانه زنیهایی که در مجامع مختلف و در شورای امنیت صورت گرفته بود به گونهای تنظیم و ارائه شد که تا حدود زیادی خواستههای ایران را در بر میگرفت. از این رو باعث شد که با توجه به شرایط منطقهای و بینالمللی و ابعادی که این جنگ پیدا کرده بود جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 را بپذیرد.
با وجود تحلیلهای مثبت و بعضاً رضایت بخش از پذیرش قطعنامه، امام همچنان از آن تلخ و ناگوار یاد میکنند: در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ اما به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت کردم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم؛ و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. ...
ایشان چنان تحلیلی ناگواری از وقایع آن دارند که به آیندگان مستقیم اشاره میکنند تا از لطمه خوردن به جایگاه شهدا و کسانی که در راه خدا جهاد کردهاند جلوگیری کنند:
در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمیدانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمهای وارد نمیسازد؛ و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّما خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است؛ و خدا میداند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند کرد.
سامیه امینی