مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان
(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)
آخرین نظرات
  • ۳۰ مرداد ۹۷، ۱۸:۲۸ - موزیلاگ ..
    تشکر (:

پناهگاه ضد بمب امام خمینی!

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۰۶ ق.ظ

بسم الله

امام ره


امام خمینی مظهر رشادت و شجاعت بود. ایشان در زندگی پر برکت خویش در بدترین شرایط هم هرگز دچار ترس و واهمه نشد .او از کسی و چیزی نمی هراسید چرا که بندگان خاص خداوند تنها از خدا می ترسند.

 

آفریدگار مهربان در قرآن کریم درباره مومنان می فرماید:

تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون.از بستر خواب پهلو تهی می کنند ، پروردگارشان را با بیم و امید می خوانند و از آن چه روزیشان کرده ایم انفاق می کنند.(1)                                                                                   

انسان مومن خود را بنده خدا می داند و تنها در برابر اوست که سر تسلیم فرود می آورد .انسان با خدا تنها از آفریدگار بزرگ بیم و هراس دارد.  

                                                                                                                                                       

پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره این گونه می فرمایند :اعلی الناس منزلة عند الله اخوفهم منه .بلند پایه ترین مردم نزد خدا ترسانترین آن ها از اوست.(2)  

                                                                                                                                

انسان خداجو می داند که بالاترین و برترین قدرت در این عالم هستی خداست و او ست که به هر که خواهد عزت می دهد و هر که را بخواهد به خاک مذلت می نشاند.

 

اوست که موسی کلیم الله را به خاطر بندگیش به اوج عزت رساند و فرعونی که " انا ربکم الاعلی " می گفت به واسطه کفر و عصیانش به قعر ذلت نشاند و در رودخانه نیل غرقش نمود

علمای ربانی شیعه در طول تاریخ ثابت نموده اند از تنها کسی که بیم دارند و از او در ترس و واهمه اند ، خداوند یکتاست.

 طلاب جوان باید در طلبگی خود هم چون علمای وارسته تنها به یاد خدا باشند و تنها از او به هراسند.

 

 آفریدگار لوح و قلم در قرآن کریم می فرماید:و من الناس و الدواب و الانعام مختلف الوانه کذلک انما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور .هم چنین از مردم و جنبندگان و چارپایان گوناگون [آفرید].هر آینه از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند . همانا خداوند پیروزمند و آمرزنده است.(3)

 

در تفسیر نمونه در شرح این آیه شریف این گونه آمده است : 

کرارا گفته ایم ترس از خدا به معنی ترس از مسئولیت هایی است که انسان در برابر او دارد، ترس از این که در ادای رسالت و وظیفه خویش کوتاهی کند ، و از این گذشته اصولا درک عظمت آن هم عظمتی که نامحدود و بی پایان است برای موجود محدودی هم چون انسان خوف آفرین است.

 

در ادامه این تفسیر این حدیث از امام سجاد علیه السلام نقل شده است  :

و ما العلم بالله و العمل الا الفان موتلفان فمن عرف الله خافه ، و حثه الخوف علی العمل بطاعة الله ، و ان ارباب العلم و اتباعهم (هم) الذین عرفوا الله فعلموا له ، و رغبوا الیه ، و قد قال الله : انما یخشی الله من عباده العلماء.

 

علم و عمل دو دوست صمیمی اند ، کسی که خدا را بشناسد از او می ترسد ، و همین ترس او را وا دار به عمل و اطاعت فرمان خدا می کند ، صاحبان علم و پیروان آن ها کسانی هستند که خدا را به خوبی شناخته اند و برای او عمل می کنند ، و به او عشق می ورزند ، چنانکه خداوند فرموده : هر آینه از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند .(4)

طلبه ای که تنها از خدا بترسد ، خداوند کاری خواهدکرد که همه چیز و همه کس حرمت او را نگه دارند و از او بترسند و او از هیچ کس و هیچ چیز نه هراسد. 

 

 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در این راستا می فرماید:

من اتقی الله اهاب الله منه کل شی ء ، و من لم یتق الله اهابه الله من کل شی ء.هر که از خدا بترسد ، خداوند همه چیز را از او هراسان کند و هر که از خدانترسد ، خداوند او را از همه چیز هراسان سازد.(5)

 

امام خمینی ، در سراسر زندگی خویش لحظه ای از یاد خدا غافل نشد و از تنها کسی که می ترسید خدا بود از این رو توانست با شجاعت تمام در برابر شاه ستمگر قد علم کند و انقلاب اسلام را به پیروزی برساند .

 

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی در پاسخ این سوال که :«در شرایط بمباران حضور امام در آرامش دادن به خانواده چگونه بود ؟»این چنین می گوید :

 

این را بگویم که خانواده ما به آن صورت نیست که اگر بمبی به جایی بخورد یا اتفاقی بیفتد ،همه شروع به لرزیدن کنیم . از عکس ها هم پیداست که ما هم مثل دیگران فقط به شیشه ها نوار چسب زده بودیم و کار دیگری نکرده بودیم . 

 

یک روز که تهران داشت بمباران می شد مادرم با خونسردی وارد اتاق شد . پتویی که روی تخت بود کج بود . گفت : « احمد ! گوشه پتو را بگیر تا آن را صاف کنیم . » ضد هوایی هم داشت کار می کرد . امام خنده شان گرفته بود . یعنی آن طور هم نبود که امام برای هر بمب صحبت کنند تا همه آرام شوند .

 

در روز های اول جنگ از تیم مهندسی ستاد مشترک ،شخصی به جماران آمد و یک محل ضد بمب برای امام درست کرد . وقتی که آن جا را می ساختند ، امام گفتند : من به آن جا نمی روم .

 

ظرف چهار یا پنج ماه آن محل درست شد . اتاقی بود به شکل حرف « L» انگلیسی و به اندازه ی پنج متر در چهار متر . امام تا آخر هم درون آن پناهگاه نرفتند . حتی من یک مرتبه به امام گفتم : « شما بیایید و دست کم این جا را ببینید . » امام گفتند :

 

از همین بیرون پیداست و از بیرون دارم می بینم ساختمان چیست .

 

باز یک روز بعد از ظهر ، حدود هفت الی هشت موشک به اطراف جماران اصابت کرد . من خدمت امام رفتم و عرض کردم : « اگر یک مرتبه یکی از موشک های ما به کاخ صدام بخورد و صدام طوری بشود ، ما چه قدر خوش حال می شویم ؟ اگر موشکی به نزدیکی های این جا بخورد و سقف پایین بیاید و شما طوری بشوید چه ؟ » امام در پاسخ گفتند :     

                                                                    

والله من بین خودم و آن سپاهی که در سه راه بیت است ، هیچ امتیازی و فرقی قائل نیستم . والله اگر من کشته شوم یا او کشته شود ، برای من فرقی نمی کند .

 

گفتم : « ما که می دانیم شما این گونه اید . اما برای مردم فرق می کند . » امام فرمودند : نه ، مردم باید بدانند اگر من به جایی بروم که بمب ، پاسداران اطراف منزل مرا بکشد و مرا نکشد ، من دیگر به درد رهبری این مردم نخواهم خورد . 

 

من زمانی می توانم به مردم خدمت کنم که زندگی ام مثل زندگی مردم باشد . اگر مردم یا پاسداران یا کسانی که در این محل هستند یک طوری شان بشود ، بگذار به بنده هم بشود تا مردم بفهمند همه در کنار هم هستیم .

 

گفتم : « پس شما تا کی می خواهید این جا بنشینید ؟ » به پیشانی مبارکشان اشاره کردند و فرمودند : تا زمانی که موشک به این جا بخورد .

تبیان
۹۲/۱۱/۱۴
مجتبی دهقانی پوده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی