پناهگاه ضد بمب امام خمینی!
بسم الله
آفریدگار مهربان در قرآن کریم درباره مومنان می فرماید:
تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون.از بستر خواب پهلو تهی می کنند ، پروردگارشان را با بیم و امید می خوانند و از آن چه روزیشان کرده ایم انفاق می کنند.(1)
انسان مومن خود را بنده خدا می داند و تنها در برابر اوست که سر تسلیم فرود می آورد .انسان با خدا تنها از آفریدگار بزرگ بیم و هراس دارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره این گونه می فرمایند :اعلی الناس منزلة عند الله اخوفهم منه .بلند پایه ترین مردم نزد خدا ترسانترین آن ها از اوست.(2)
انسان خداجو می داند که بالاترین و برترین قدرت در این عالم هستی خداست و او ست که به هر که خواهد عزت می دهد و هر که را بخواهد به خاک مذلت می نشاند.
اوست که موسی کلیم الله را به خاطر بندگیش به اوج عزت رساند و فرعونی که " انا ربکم الاعلی " می گفت به واسطه کفر و عصیانش به قعر ذلت نشاند و در رودخانه نیل غرقش نمود
علمای ربانی شیعه در طول تاریخ ثابت نموده اند از تنها کسی که بیم دارند و از او در ترس و واهمه اند ، خداوند یکتاست.
طلاب جوان باید در طلبگی خود هم چون علمای وارسته تنها به یاد خدا باشند و تنها از او به هراسند.
آفریدگار لوح و قلم در قرآن کریم می فرماید:و من الناس و الدواب و الانعام مختلف الوانه کذلک انما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور .هم چنین از مردم و جنبندگان و چارپایان گوناگون [آفرید].هر آینه از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند . همانا خداوند پیروزمند و آمرزنده است.(3)
در تفسیر نمونه در شرح این آیه شریف این گونه آمده است :
کرارا گفته ایم ترس از خدا به معنی ترس از مسئولیت هایی است که انسان در برابر او دارد، ترس از این که در ادای رسالت و وظیفه خویش کوتاهی کند ، و از این گذشته اصولا درک عظمت آن هم عظمتی که نامحدود و بی پایان است برای موجود محدودی هم چون انسان خوف آفرین است.
در ادامه این تفسیر این حدیث از امام سجاد علیه السلام نقل شده است :
و ما العلم بالله و العمل الا الفان موتلفان فمن عرف الله خافه ، و حثه الخوف علی العمل بطاعة الله ، و ان ارباب العلم و اتباعهم (هم) الذین عرفوا الله فعلموا له ، و رغبوا الیه ، و قد قال الله : انما یخشی الله من عباده العلماء.
علم و عمل دو دوست صمیمی اند ، کسی که خدا را بشناسد از او می ترسد ، و همین ترس او را وا دار به عمل و اطاعت فرمان خدا می کند ، صاحبان علم و پیروان آن ها کسانی هستند که خدا را به خوبی شناخته اند و برای او عمل می کنند ، و به او عشق می ورزند ، چنانکه خداوند فرموده : هر آینه از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند .(4)
طلبه ای که تنها از خدا بترسد ، خداوند کاری خواهدکرد که همه چیز و همه کس حرمت او را نگه دارند و از او بترسند و او از هیچ کس و هیچ چیز نه هراسد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در این راستا می فرماید:
من اتقی الله اهاب الله منه کل شی ء ، و من لم یتق الله اهابه الله من کل شی ء.هر که از خدا بترسد ، خداوند همه چیز را از او هراسان کند و هر که از خدانترسد ، خداوند او را از همه چیز هراسان سازد.(5)
امام خمینی ، در سراسر زندگی خویش لحظه ای از یاد خدا غافل نشد و از تنها کسی که می ترسید خدا بود از این رو توانست با شجاعت تمام در برابر شاه ستمگر قد علم کند و انقلاب اسلام را به پیروزی برساند .
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی در پاسخ این سوال که :«در شرایط بمباران حضور امام در آرامش دادن به خانواده چگونه بود ؟»این چنین می گوید :
این را بگویم که خانواده ما به آن صورت نیست که اگر بمبی به جایی بخورد یا اتفاقی بیفتد ،همه شروع به لرزیدن کنیم . از عکس ها هم پیداست که ما هم مثل دیگران فقط به شیشه ها نوار چسب زده بودیم و کار دیگری نکرده بودیم .
یک روز که تهران داشت بمباران می شد مادرم با خونسردی وارد اتاق شد . پتویی که روی تخت بود کج بود . گفت : « احمد ! گوشه پتو را بگیر تا آن را صاف کنیم . » ضد هوایی هم داشت کار می کرد . امام خنده شان گرفته بود . یعنی آن طور هم نبود که امام برای هر بمب صحبت کنند تا همه آرام شوند .
در روز های اول جنگ از تیم مهندسی ستاد مشترک ،شخصی به جماران آمد و یک محل ضد بمب برای امام درست کرد . وقتی که آن جا را می ساختند ، امام گفتند : من به آن جا نمی روم .
ظرف چهار یا پنج ماه آن محل درست شد . اتاقی بود به شکل حرف « L» انگلیسی و به اندازه ی پنج متر در چهار متر . امام تا آخر هم درون آن پناهگاه نرفتند . حتی من یک مرتبه به امام گفتم : « شما بیایید و دست کم این جا را ببینید . » امام گفتند :
از همین بیرون پیداست و از بیرون دارم می بینم ساختمان چیست .
باز یک روز بعد از ظهر ، حدود هفت الی هشت موشک به اطراف جماران اصابت کرد . من خدمت امام رفتم و عرض کردم : « اگر یک مرتبه یکی از موشک های ما به کاخ صدام بخورد و صدام طوری بشود ، ما چه قدر خوش حال می شویم ؟ اگر موشکی به نزدیکی های این جا بخورد و سقف پایین بیاید و شما طوری بشوید چه ؟ » امام در پاسخ گفتند :
والله من بین خودم و آن سپاهی که در سه راه بیت است ، هیچ امتیازی و فرقی قائل نیستم . والله اگر من کشته شوم یا او کشته شود ، برای من فرقی نمی کند .
گفتم : « ما که می دانیم شما این گونه اید . اما برای مردم فرق می کند . » امام فرمودند : نه ، مردم باید بدانند اگر من به جایی بروم که بمب ، پاسداران اطراف منزل مرا بکشد و مرا نکشد ، من دیگر به درد رهبری این مردم نخواهم خورد .
من زمانی می توانم به مردم خدمت کنم که زندگی ام مثل زندگی مردم باشد . اگر مردم یا پاسداران یا کسانی که در این محل هستند یک طوری شان بشود ، بگذار به بنده هم بشود تا مردم بفهمند همه در کنار هم هستیم .
گفتم : « پس شما تا کی می خواهید این جا بنشینید ؟ » به پیشانی مبارکشان اشاره کردند و فرمودند : تا زمانی که موشک به این جا بخورد .