مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان
(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)
آخرین نظرات
  • ۳۰ مرداد ۹۷، ۱۸:۲۸ - موزیلاگ ..
    تشکر (:

میخواهی خدا رسوایت نکند؟!

جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ق.ظ

بسم الله

راز

حضرت على "علیه السلام" مى فرمایند: 'پیروزى در گرو احتیاط است و راز احتیاط به کار انداختن اندیشه است و جوهر اندیشه نگهدارى رازهاست.'


در این مقاله در ادامه مقالات گذشته با همین موضوع با دو اصل دیگر از اصول مدیریت و رهبری از دیدگاه نهج البلاغه آشنا می شویم:

اصل راز دارى

حضرت على "علیه السلام" مى فرمایند: الظفر بالحزم و الحزم باجاله الراى و الراى بتحصین الاسرار

'پیروزى در گرو احتیاط است و راز احتیاط به کار انداختن اندیشه است و جوهر اندیشه نگهدارى رازهاست.' [معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، جلد 5، ص 2576]

مدیر به منظور انتخاب اصلح از میان کارکنان نیاز به جمع آورى اطلاعات از شایستگى، توانایى، استعداد، هوش، تجارب و سوابق خوب و بد افراد دارد. در صورتى که این اطلاعات در میان سازمان پراکنده شود و یا حتى به خود شخص گفته شود، ممکن است موجبات آثار روانى و واکنش نامطلوب را فراهم سازد. براى این اصل در آموزش مهارت ها و فنون مشاوره و راهنمایى اهمیت بسیارى قائلند.

حضرت على "علیه السلام" در نامه به مالک اشتر مى فرمایند:

و باید از رعیت کسى را بیش از همه دور و دشمن داشته باشى که به گفتن زشتى هاى مردم اصرار دارد، زیرا مردم را عیوب و زشتى هایى است که سزاوارتر کس براى پوشاندن آنها، حاکم است. پس آنچه از زشتى هاى مردم به تو پوشیده است پى مکن که بر توست پوشیدن آنچه بر تو آشکار شود. و خدا بر آنچه از تو پنهان است حکم مى فرماید، پس تا مى توانى زشتى را بپوشان که بپوشاند زشتى تو را که دوست مى دارى از رعیت پنهان دارى.' [بهرنگى، محمد رضا، مدیریت آموزشى و آموزشگاهى، ص 250]

امام على "علیه السلام" در خصوص مهار زبان مى فرمایند: لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه [شهیدى، سید جعفر، ترجمه نهج البلاغه، ص 367]

لغزش هاى مومنان را جستجو نکنید، زیرا هر کس که لغزش هاى برادرش را جستجو کند، خداوند لغزش هایش را دنبال مى کند و هر کس را که خداوند لغزش هایش را دنبال کند، رسوایش مى سازد، گر چه در درون خانه اش باشد

'زبان خردمند در پس دل اوست و دل نادان پس زبان او'

و این از معنى هاى شگفت و شریف است و مقصود امام "علیه السلام" این است که:

'خردمند زبان خود رها نکند تا که با دل خویش مشورت کند و با اندیشه خود راى زند. و نادان را آنچه بر زبان آید و گفته اى که بدان دهان گشاید بر اندیشیدن و راى درست را بیرون کشیدن سبقت گیرد. پس چنان است که گویى زبان خردمند پیرو دل اوست و دل نادان پیرو زبان او.'

و این معنى به لفظى دیگر از آن حضرت روایت شده است که:

'دل بى خرد در دهان اوست و زبان خردمند در دل او "و معنى هر دو یکى است".

رازدارى و سرپوش گذاردن بر اسرار مردم و عیوب انسان ها یکى از وظایف حاکم و از اصول حیاتى و انسان ساز اسلام است.

راز داری

على علیه السلام براى بیان این اصل اسلامى مى فرمایند: الوالى احق من سترها...

مالک را به رازدارى و سرپوش گذاشتن بر خطاها و عیوب مردمان تحت حکومت فرمان مى دهد و از تحقیق و تجسس از اسرار پنهانى مردم برحذر مى دارد و مى فرماید:

'هم چنان که خود نمى خواهى و حاضر نیستى که اسرارت را کسى بداند، تو نیز حاضر به افشاى اسرار پنهانى مردم نباش.'

در همین زمینه از قول امام صادق "علیه السلام" به نقل از رسول الله "صلی الله علیه و آله" مى خوانیم:

لا تطلبوا عثرات المومنین... "اصول کافى، ج 2، ص 265"

لغزش هاى مومنان را جستجو نکنید، زیرا هر کس که لغزش هاى برادرش را جستجو کند، خداوند لغزش هایش را دنبال مى کند و هر کس را که خداوند لغزش هایش را دنبال کند، رسوایش مى سازد، گر چه در درون خانه اش باشد. [فاضل لنکرانى، محمد، آئین کشوردارى از دیدگاه امام على "علیه السلام" ص 118]

منقول است که چهار پادشاه به ملاقات یکدیگر رسیدند و در یک مجمع جمع شدند. راى هند، خاقان چین، کسرى عجم و قیصر روم، و همه در مذمت سخن گفتن و مدح خاموشى متفق گشتند یکى از ایشان گفت من هرگز از خاموشى پشیمان نشده ام، اما بسیار بر سخنى که گفته ام پشیمانى خورده ام و دیگرى گفت هرگاه من کلمه اى را گفتم او مالک من مى شود و دیگر مرا اختیارى از آن نیست و مادامى که نگفته ام مالک و صاحب اختیار آنم و سیم گفت عجب دارم از براى متکلم، چه اگر کلامى بر خود او برگردد ضرر به او مى رساند و اگر برنگردد نفعى به او نمى رساند. چهارم گفت به رد آنچه نگفته ام قادرترم از رد آنچه گفته ام. [نراقى، ملا احمد، معراج السعاده، ص 427]

شهید مطهرى در این باره مى گوید: صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتى قوى بودن جاذبه و دافعه براى اینکه شخصیت قابل ستایش باشد، کافى نیست، بلکه دلیل اصلى شخصیت است و شخصیت هیچ کس دلیل خوبى او نیست. تمام رهبران و لیدرهاى جهان حتى جنایتکاران حرفه اى از قبیل چنگیز و معاویه افرادى بوده اند که هم جاذبه داشته اند و هم دافعه. تا در روح کسى نقاط مثبت نباشد، هیچ گاه نمى تواند هزاران نفر سپاهى را مطیع خویش سازد و مقهور اراده ى خود گرداند. تا کسى قدرت رهبرى نداشته باشد، نمى تواند مردم را این چنین به دور خویش گرد آورد

اصل داشتن جاذبه و دافعه

مدیر یا رهبر باید بتواند افراد زیادى را جذب کند و در هنگام لزوم افرادى را دفع نماید. آنچه مسلم است که قوه ى جاذبه مدیر باید از نیروى دافعه او بیشتر باشد. کسانى که به دلایل مختلف مثل سردى و تندى رفتار، عدم سازش و ناتوانى مهار احساسات خود، باعث دلسردى و پراکندگى انسان ها مى شوند، رهبران خوبى نیستند. در حالى که جذب افراد باید با سهولت بیشتر انجام گیرد، نباید افراد را به سادگى از دست داد. على "علیه السلام" مى فرمایند:

اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان و اعجز منه من ضیع من ظفر به منهم "حکمت شماره 12"

'عاجزترین فرد کسى است که در یافتن دوست ناتوان باشد و از او ناتوان تر کسى است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد.'

البته باید توجه داشت که ملاک جذب و دفع حق است و هر رهبرى که جاذبه زیادى داشته باشد، الزاما کارش حق نیست. شهید مطهرى در این باره مى گوید:

'صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتى قوى بودن جاذبه و دافعه براى اینکه شخصیت قابل ستایش باشد، کافى نیست، بلکه دلیل اصلى شخصیت است و شخصیت هیچ کس دلیل خوبى او نیست. تمام رهبران و لیدرهاى جهان حتى جنایتکاران حرفه اى از قبیل چنگیز و معاویه افرادى بوده اند که هم جاذبه داشته اند و هم دافعه. تا در روح کسى نقاط مثبت نباشد، هیچ گاه نمى تواند هزاران نفر سپاهى را مطیع خویش سازد و مقهور اراده ى خود گرداند. تا کسى قدرت رهبرى نداشته باشد، نمى تواند مردم را این چنین به دور خویش گرد آورد.'

آنچه از این سخن برمى آید این است که داشتن نیروى جاذبه و دافعه از ویژگى هاى رهبرى است و جاذبه و دافعه رهبر مسلمان بر اساس حق و عدالت مى باشد.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش نهج البلاغه تبیان 


منابع:

سایت تعلیمات اسلامی واشنتگتن

مدیریت و رهبرى با سیرى در نهج البلاغه جلد 1 ـ محمد اصلى پور

عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، جلد 5

نراقى، ملا احمد، معراج السعاده

اصول کافى، ج 2

سید جعفر شهیدى، ترجمه نهج البلاغه

۹۳/۰۳/۰۹
مجتبی دهقانی پوده

میخواهی خدا رسوایت نکند؟!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی