از گناه در برابر او حیا کنیم

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره ـ 255)
در سه مقاله قبل که بحث در مورد آیة الکرسی را آغاز کردیم ، قسمت های اول آیه را بررسی کردیم.
در این نوشتار به ادامه بحث می پردازیم:
در هفتمین توصیف مىفرماید:" آنچه را پیش روى آنها (بندگان) و پشت سر آنها است مىداند و از گذشته و آینده آنان آگاه است" (یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ).
در مقالات قبل در مورد شفاعت مباحثی را مطرح کردیم. در ادامه می خواهیم بگوییم که طبق فرازهای این آیه ، خداوند همهى واقعیّات را مىداند و شفاعت نزد پروردگار، تلاش براى اثبات بىگناهى شخصى نیست بلکه شفاعت، تلاش براى نجات و عفو است. آگاهى خدا باید موجب شود که اندکى انسان حیا کند، او از درون سینهها خبر دارد و از رازهاى پنهانى و آشکار با خبر است، از درون رحم مادران خبر دارد که نوزاد پسر است یا دختر. علم روز قیامت و اندازه هر چیزى را مىداند. («یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ» (سباء،2) «إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ» (آل عمران، 29) «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ» انعام، 59. «یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى» (طه، 7) «إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» (هود، 5) «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر، 19) در حالى که علم ما انسانها محدود است. ما صدا را تا حدّى مىشنویم، دیدنىها را تا حدودى مىبینیم، اسرار را نمىدانیم، مگر آن قسمتى را که خداوند اراده کند و اجازه دهد.
در واقع، این جمله دلیلى است بر آنچه در جمله قبل پیرامون شفاعت آمده بود، یعنى خداوند از گذشته و آینده شفیعان آگاه است و آنچه بر خود آنها نیز پنهان است مىداند .
بنابراین آنها نمىتوانند موضوع تازهاى درباره کسانى که مىخواهند از آنها شفاعت کنند به پیشگاه خدا عرضه بدارند تا توجه او را به شفاعت شدگان جلب کنند.
توضیح اینکه:
در شفاعت هاى معمولى، شفاعت کننده از یکى از دو طریق وارد مىشود : یا اطلاعاتى درباره شایستگى و لیاقت شفاعت شونده در اختیار آن شخص بزرگ مىگذارد و از وى مىخواهد که در حکمش تجدید نظر کند، یا رابطه شفاعت شونده را با شفاعت کننده بیان مىدارد تا به خاطر علاقهاى که این شخص بزرگ به شفاعت کننده دارد، حکمش را تغییر دهد.
روشن است که هر یک از این دو موضوع، فرع بر این است که شفاعت کننده اطلاعاتى داشته باشد که نزد شخصى که در پیشگاه او شفاعت مىکند وجود نداشته باشد اما اگر او احاطه کامل علمى به همه چیز و همه کس داشته باشد، هیچ کس نمىتواند نزد او براى کسى شفاعت کند، زیرا هم لیاقت هاى افراد را مىداند و هم ارتباط آنها را با یکدیگر، بنابراین تنها با اذن او شفاعت صحیح است.
اینها همه در صورتى است که ضمیر در" ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ" به شفیعان یا شفاعت شدگان برگردد، ولى این احتمال نیز داده شده است که بازگشت ضمیر به تمام موجودات عاقل که در آسمان ها و زمین قرار دارند ، باشد که در ضمن به جمله" لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ" آمده بود و تأکیدى است به قدرت کامله پروردگار بر همه چیز و عدم توانایى دیگران، زیرا آن کسى که از گذشته و آینده خود بى خبر است و از غیب آسمان ها و زمین آگاهى ندارد، قدرتش بسیار محدود است، به عکس کسى که از همه چیز در هر عصر و زمان در گذشته و آینده آگاه است قدرتش بى پایان مىباشد و به همین دلیل هرکارى حتى شفاعت باید به فرمان او صورت گیرد و به این ترتیب میان هر دو معنى مىتوان جمع کرد.
در اینکه منظور از" ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ" چیست؟
مفسران احتمالات متعددى دادهاند :
بعضى گفتهاند منظور از ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ، امور دنیا است که در پیش روى انسان قرار دارد، وَ ما خَلْفَهُمْ به معنى امور آخرت است که پشت سر انسان مىباشد و بعضى به عکس معنى کردهاند.

بعضى نیز آن را اشاره به اجل انسان، یا اعمال خیر و شر او دانستهاند و یا امورى را که مىدانند و نمىدانند.
اما با مراجعه به آیات قرآن استفاده مىشود که این دو تعبیر در بعضى از موارد در مورد مکان به کار رفته مانند آیه 17 سوره اعراف که از قول شیطان نقل مىکند لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ:" من از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و چپ به سراغ آنها مىروم"
واضح است که در اینجا این دو تعبیر ناظر به مکان است، و لذا چپ و راست را نیز اضافه کرده است.
و گاه به معنى قبل و بعد زمانى است، مانند آنچه در آیه 170 سوره آل عمران آمده، مىفرماید: "وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ: شهیدان راه خدا به کسانى که هنوز پشت سر آنها قرار دارند و به آنان ملحق نشدهاند بشارت مىدهند" روشن است که در اینجا ناظر به زمان است.
ولى در آیه مورد بحث ممکن است اشاره به معنى جامعى بوده باشد که هر دو را در برگیرد، یعنى خداوند آنچه در گذشته و آینده بوده و هست و همچنین آنچه در پیش روى مردم قرار دارد و از آن آگاه است و آنچه در پشت سر آنها است و از آنان پوشیده و پنهان است، همه را مىداند و از همه آگاه است و به این ترتیب پهنه زمان و مکان، همه در پیشگاه علم او روشن است، پس هر کار- حتى شفاعت- باید به اذن او باشد.
علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى پایان او
در هشتمین توصیف، مىفرماید:" آنها جز به مقدارى که او بخواهد احاطه به علم او ندارند" و تنها بخش کوچکى از علوم را که مصلحت دانسته در اختیار دیگران گذارده است (وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ). (بسیارى از مفسران،"علم" را در اینجا به معنى معلوم تفسیر کردهاند و تناسب معنى آیه و همچنین من تبعیضیه نیز همین را اقتضا مىکند- مجمع البیان، تفسیر کبیر، روح البیان، و قرطبى ذیل آیه مورد بحث)
و به این ترتیب علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى پایان او است.
این جمله نیز در حقیقت تأکیدى است بر جمله سابق، در جهت محدود بودن علم شفیعان در برابر علم پروردگار، زیرا آنها احاطه به معلومات خداوند ندارند و تنها به آن مقدار که او اراده کند با خبر مىشوند.
از این جمله دو نکته دیگر نیز استفاده مىشود:
نخست اینکه هیچ کس از خود علمى ندارد و تمام علوم و دانش هاى بشرى از ناحیه خدا است.
اوست که تدریجاً پرده از اسرار حیرتانگیز جهان آفرینش بر مىدارد و حقایق جدیدى را در اختیار انسان ها مىگذارد و معلومات آنان را گسترش مىبخشد.
دیگر اینکه: خداوند ممکن است بعضى از علوم پنهان و اسرار غیب را در اختیار کسانى که مىخواهد قرار دهد، و پاسخى است به آنها که تصور مىکنند علم غیب براى بشر غیر ممکن است، و نیز تفسیرى است براى آیاتى که نفى علم غیب از بشر مىکند، یعنى انسان ذاتاً چیزى از اسرار غیب نمىداند مگر به مقدارى که خدا بخواهد و به او تعلیم دهد.
تعبیر به " لا یُحِیطُونَ" نیز اشاره لطیفى است به حقیقت علم که آن یک نوع احاطه است.
پیام قسمت بحث شده از آیة الکرسی در این مقاله:
1ـ خداوند بر همه چیز و در همه حال آگاه است، پس از گناه در برابر او حیا کنیم. «یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»
2ـ او بر همه چیز احاطه دارد، ولى دیگران بدون اراده او حتّى به گوشهاى از علم او احاطه ندارند. («أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى» علق، 14) «لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ»
http://www.tebyan.net