کارت عاشقی نه پایان خدمت سربازی
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ
بسم الله
پنجشنبه 4 دی ماه 1393 شهید صفرعلی
احسانی گوشه چشمی به این حقیر کرد وتوفیق زیارت والدینش را در روستای
قمیشلو شهرستان دهاقان نصیب فرمود اسم پدرش امام قلی بود . آنقدر باصلابت
،راسخ و با ایمان پای حفاظت از مکتب حسین علیه السلام ایستاده بود که اورا امام صدا
می کردند وهیبت وابهت علی گونه اش هم همین را می گفت ، ترک زبان بودوفارسی
زیاد نمی توانست صحبت کند شنوایی اش را از دست داده و بیماری اش شدت یافته
بود و حالا چهار زانو پائین اتاق ساده وبا صفایش نشسته بود ( وبا همین حال
حقانیت نفسش آنقدر آشکار بود که صدچو منی را به هر نفس زنده می کرد)و مدام
دست راستش را به آسمان می برد وبا حرکت انگشت نشانه به عکس شهیدش اشاره می
کرد ، از مردانگی فرزندش می گفت وگاهی آنقدر مست خاطرات عزیزش می شد که فقط
اشک می ریخت وبا طمأ نینه خاصی می گفت صفر ... صفر....چه صفری !!!!! ودست
برروی پایش میزد ،نفسی دوباره تازه می کرد وخاطره دیگری را به زبان ترکی می
گفت مادر بزرگوار شهید ، فارسی خوب می دانست وگاها کلمات شوهرش را ترجمه
می کرد. آقا رمضان برادر شهید هم حضور داشت او می گفت صفر خدمتش تمام شده
بود وکارت پایان خدمتش را گرفته بود اما او بدنبال کارت عشق بود وازاینکه
کارت کاغذی دنیایی به او داده بودند راضی نشده بود ،از بس معرفتش بالا بود
همرزمانش از اوخواسته بودند یک شب دیگر را درکنارشان صفای محفل شود واو با
رغبت تمام قبول کرده بود وهمان شب با اصابت ترکش آسمانی شد ، او با این
کارش این را گفت که شهادتش خالص خالص بود نه به کسی بدهکار بود ونه به امید
گرفتن این کارتهای کاغذی می جنگید او به دنبال دریافت کارنامه قبولی و
کارت عاشقی بود وسرانجام از دست ارباب کارت عشق را گرفت وبه معشوقش رسید
امامقلی هم چند صباح دیگری فراغ صفر را تحمل کرد وچهارشنبه 29 بهمن 1393
سحر وصال فرارسید وبه فرزند آسمانیش پیوست . روحشان همنشین سلطان عشق باد.
مطلب ارسالی توسط کاربر محترم بازمانده29اسفند93
۹۳/۱۲/۲۹