مسئولین بالا باید جدّاً متشرّع باشند، از محرّمات الهی اجتناب کنند، به آئینهای دینی اقبال کنند
چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ
بسم الله
بیانات در دیدار وزیر کشور و استانداران
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین ارواحنا فداه.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. امیدواریم که انشاءالله توفیقات الهی شامل حالتان باشد و این فهرست طولانی و پُرمغزی که آقای مؤمنی بیان کردند، در عملکرد شما انشاءالله تحقّق پیدا کند. همهی حرف، همینهایی است که ایشان بیان کردند؛ از خدای متعال توفیق بخواهید و بخواهیم که بتوانیم یکایک این بندها را انجام بدهیم. مهم زمانبندی است؛ برای خودتان زمانبندی کنید. ممکن است حالا وزارت کشور هم در یک جاهایی لازم باشد در زمانبندی شرکت کند، امّا یک جاهایی هم نه، خود شما به عنوان استاندار زمانبندی کنید. حالا مثلاً یک روز را گفتند اختصاص بدهید برای مسئلهی سرمایهگذاری اشتغال؛ خیلی خب، این کارِ خیلی خوبی است، منتها در این یک روز بیکار نمانید. یک وقت آدم میرود یک جایی، در یک اتاقی، در یک محفلی، بعد نمیداند چه کار باید بکند؛ خود این برنامهریزی لازم دارد؛ نفْس استفاده کردن از این فرصت، برنامهریزی میخواهد. من هم چند جملهای یادداشت کردهام که به شما عرض بکنم.
مطلب اوّل این است که استانداران مدیر همهجانبهی استانند. این اعتقاد راسخ من است؛ در دولتهای متعدّد هم، پشت سر هم، من این را به عنوان یک اصل و اینکه باید به استاندارها اختیار داده بشود تکرار کردهام، منتها رؤسای جمهور نتوانستند بر مخالفتهای بعضی از وزرا فائق بیایند. وزرا بالاخره مدیران کلّ خودشان را میخواهند در استانها اداره کنند، هدایت کنند؛ [لذا] اینکه استاندار اختیار کامل داشته باشد، طبعاً چندان سازگار با بعضی از مزاجها نیست. البتّه بعضیها هستند که برای خیر کشور از همه چیز حاضرند صرفنظر کنند. بنابراین، به نظر من و به اعتقاد من، شما مدیر مجموعهی استان هستید؛ یعنی شما از کارهای خدمات شهری بگیرید، تا محیطزیست، تا تولید، تا بازارچههای مرزی آنجایی که وجود دارد، تا ارتباطات با مسائل دیپلماسی مربوط به استانها، در همهی اینها رئیس شما هستید؛ یعنی شما باید تصمیم بگیرید، شما باید اقدام کنید، شما باید پیگیری کنید.
خوشبختانه الان در کشور فرصتها هم زیاد است؛ یعنی حالا که نوبت شما شده، فرصت در کشور زیاد است. «فرصت» یعنی چه؟ یعنی در فضای عمومی کشور مسئلهی خاصّی وجود ندارد؛ نه جنگ داریم، نه بیماری داریم ــ روزهایی که کرونا بود، مگر میشد آدم اینجور راحت کار کند؟ شما ندارید این را ــ نه یک مشکل امنیّتی حادّی داریم؛ حالا گوشهکنار یک چیزهایی هست، بیخبر نیستیم، امّا مسئلهی حادّ امنیّتی نداریم؛ اختلافات جناحی و سیاسی آنچنانیای [هم] که یک روزهایی خیلی اوج داشت، نداریم. بنابراین، فضای کلّی کشور الان یک فضای خوبی است.
علاوهی بر این، نیروی انسانی فراوانی دارید. واقعاً من نمیدانم شماها میشناسید نیروی انسانی خودتان را یا نه؛ چون به من خیلی مراجعه میشود. اینقدر ما جوان تحصیلکردهی کارآمد و صاحب ابتکار و عاشق کار، تحت نامهای گوناگون در این کشور داریم که شمارشش واقعاً دشوار است. هر جا هم اینها به من مراجعه کردند ــ اینجور جوانها در طول سالها زیاد به من مراجعه میکنند ــ من به یک وزارتخانهای سفارش اینها را کردهام و آن وزارتخانه قبول کرده و اینها رفتند آنجا، بعد مژدهی پیشرفتش را به ما داده و تشکّر کرده. یکی از امکانات کشور این است؛ بگردید پیدایشان کنید و راحت میتوانید پیدا کنید. حالا ایشان(۲) گفتند که مثلاً فرض کنید بعضی از طرحهای آمادهشده را در اختیار افرادی میگذارید که نامشان معلوم نیست، یعنی مِن باب مثال به صورت داوطلبانه؛ همین شرکتهای دانشبنیان، همین جوانها، اینها بیایند، اینها استقبال کنند، اطّلاع پیدا کنند، بدانند که این طرح میتواند در اختیارشان قرار بگیرد، این امکانات هم همراهش هست و از این استفاده کنند. بنابراین، نیروی انسانی هم یکی از این فرصتها است.
حضور در مجامع منطقهای مثل بریکس و شانگهای و امثال اینها هم یکی از فرصتها است. ما امروز این فرصت را داریم، دیروز نداشتیم، فردا هم نمیدانیم چه میشود؛ بالاخره الان این فرصت را داریم، ما میتوانیم از این استفاده کنیم. همسایهها؛ ما تعداد زیادی همسایه داریم و همسایهها هم یکی از فرصتهایند.
پس مطلب اوّل این بود که کشور امروز برخوردار از فرصتها است. من این را هم اضافه کنم ــ واقعاً حقّش است ــ که این آقای مؤمنی هم یکی از فرصتها است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه ایشان به خاطر شغل قبلیشان(۳) همهی کشور را میشناسد. ایشان همهی کشور را میشناسد؛ همهی شهرها را، همهی بخشها را، همهی جاها را. خود این یک فرصت است؛ از این فرصت هم استفاده کنید.
مطلب دوّم: اگر بخواهیم مدیر در خدمتش توفیق داشته باشد، باید روحیهی خدمت در او وجود داشته باشد و سلامت در کار هم در او وجود داشته باشد. حالا شماها که الحمدلله انتخاب شدید و با گزینش سر کار آمدهاید، امّا تحت فرمان شما دهها مدیر وجود دارد که شما باید اینها را انتخاب بکنید؛ از فرماندارها گرفته تا بخشدارها تا معاونینشان تا بقیّه. کسانی را انتخاب کنید که این خصوصیّات را داشته باشند: اوّلاً روحیهی خدمت داشته باشد، بخواهد خدمت کند، عاشق خدمت باشد؛ ثانیاً سلامت نفْس داشته باشد، میل به چیزهای نامناسب و ناشایستهی در کارِ مدیریّت نداشته باشد. حالا نمیتوانم دانهدانه بشمرم آن چیزهای نامناسب را، لکن چیزهای زیادی هست که اینها مناسب مدیران نیست. اگر عرصهی خدمت جای یک چنین مدیرانی باشد، ما میتوانیم هیچ فرصت خوبی را از دست ندهیم؛ یعنی واقعاً میتوانیم از همهی فرصتها استفاده کنیم.
و برای آن کسانی که من این توصیه را دارم برای آنها میکنم، این هم نکتهی مهمّی است که اگر افراد خدمتگزار، مدیران، مسئولان، در هر بخشی، در هر سطحی، اینجور که ما گفتیم حرکت کنند، اگر در این صراط مستقیم حرکت کنند ــ که این صراط مستقیم است ــ مشکلات کشور را حل میکنند، چیزی هم از دست نمیدهند. دوران خدمت دوران طولانیای نیست، کوتاه است. فرض کنید که ما میتوانیم تجارت شخصی در کنار کار بکنیم؛ نکنیم! چیزی از دست نمیدهیم. بالاخره دورهی استانداری ما چهار سال یا حدّاکثر هشت سال است؛ بیشتر که نیست. این هشت سال را ما مراقبت کنیم که خودمان را در این چاله نیندازیم؛ بعد که تمام شد، هر کار بکنیم ضرری به کشور نمیزند. امّا اگر چنانچه کاری کنیم که تعارض منافع پیش بیاید به قول متعارف و رایج، مشکل درست میشود برای کشور. در دوران خدمت اینجوری است؛ مشکل درست میشود. و ما دیدهایم کسانی را که در دورهی خدمتشان اسیر اینجور مسائل شدند. پس اگر در این صراط مستقیم حرکت کنیم، هم به کشور خدمت کردهایم، هم چیزی را از دست ندادهایم.
نکتهی بعدی مسئلهی مبارزهی با فساد است. همانطور که ما با عوامل بیماری جسمانی خودمان مبارزه میکنیم ــ مواظبید سرما نخوردید، مواظبید از ویروس اجتناب کنید، مواظبید اگر میکروبی وجود دارد از بین ببرید، مواظب غذایتان هستید ــ همینطور باید مراقب سلامت کشور و بالخصوص دستگاهها از فساد باشیم. فساد به ما خیلی ضربه میزند. بعضیها سعی کردند با دلیل ثابت کنند که در جمهوری اسلامی به قول خودشان «فساد سیستمی» هست! دروغ است؛ چنین چیزی نیست. الحمدلله دستگاه، دستگاه سالمی است امّا رگههای فساد، ضعیف یا قوی، وجود دارد؛ باید با اینها مبارزه کنید. یکی از کارهای مهم برای مدیران ارشد، مبارزهی با فساد است.
البتّه [برای] اینکه بتوانید با فساد مبارزه کنید، شرط اوّلش و الزام اوّلش این است که سعی کنید خودتان و خانوادهتان را از عوامل فسادزا دور نگه دارید؛ عمده این است. اگر خدای نکرده یک کسی که مسئول است ــ چه مسئول امنیّت، چه مسئول اقتصاد، چه مسئول سیاست، چه مسئول فرهنگ ــ دچار فساد بشود، ضررش و زیانش مضاعف است؛ به همین نسبت، عذاب الهی هم مضاعف است؛ فرق میکند با مردم عادّی. خداوند متعال خطاب به زنان پیغمبر میفرماید «یا نِساءَ النَّبِیِّ مَن یَأتِ مِنکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضاعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَین»؛(۴) اگر شماها یک کار خلافی بکنید، عذاب شما دو برابر است. زن پیغمبر؛ این[جوری] است. البتّه در مقابلش [میفرماید که] «وَ مَن یَقنُت مِنکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تَعمَل صالِحًا نُؤتِها اَجرَها مَرَّتَین»؛(۵) کار خوب هم که بکنید، اجرتان دو برابر است؛ چرا؟ چون زن پیغمبرید، چون در جایگاه حسّاسی قرار دارید. من و شما هم همینجور هستیم؛ ماها هم در جایگاه حسّاسی قرار داریم. ما اگر کار خوبی کنیم، خدا اجرمان را دو برابر میدهد؛ اگر خدای نکرده دچار مشکلی بشویم، برخورد پروردگار دو برابر میشود، مضاعف میشود.
اگر کسانی در مجموعهی دستگاههای شما که مسئول یک کاریاند ــ مِن باب مثال، فرض کنید مسئول مبارزهی با قاچاقند، مسئول بستن مرزند یا یک کاری در دستشان هست ــ خدای نکرده دچار[فساد] بشوند، راه مبارزهی با فساد اصلاً بسته میشود و راه فساد باز میشود. این است که مبارزه با فساد، کاری است ظریف و مشکل. من چند سال قبل، یک اطّلاعیّهی مفصّل مهمّی دادم در مورد همین مسئلهی فساد(۶) ــ مال سالها پیش است ــ آنجا به این مضمون گفتم که فساد یک اژدهای هفتسر است؛ یعنی به این آسانی و به این زودی از بین نمیرود، باید مراقبت را ادامه داد. حالا این هم یک توصیه.
توصیهی بعدی مسئلهی مردمند که ایشان(۷) هم اشاره کردند. با مردم گرم بگیرید. به میان مردم بروید؛ یعنی بروید در بین مردم، در اجتماعاتشان شرکت کنید، حرفشان را گوش کنید و احیاناً [اگر] حرف تندی میزنند، حوصله کنید. اینها تمرین لازم دارد. بعضیها هستند که خدای متعال به اینها لطف کرده و حوصله دارند، هر چه بهشان بگویند برایشان مشکل نیست؛ بعضیها کمحوصلهاند، زود برآشفته میشوند و جواب میدهند و دعوا میکنند؛ باید تمرین کنند. تمرین کنید تا فرضاً در مقابل آن فرد روستایی یا شهری یا کاسب یا مانند اینها که از تلاش شما و خدمات شما خبر ندارد و میآید به یک چیزی اعتراض میکند که خب اعتراضش هم وارد نیست، [بتوانید] تحمّل کنید، بعد برایش توضیح بدهید؛ یعنی با مردم بودن. اگر اینجور بشود، به شما محبّت پیدا میکنند؛ وقتی محبّت پیدا کردند، در یک جای حسّاسی که لازم است به شما کمک میکنند.
یک سفارش دیگر مسئلهی تشرّع است. مسئولین بالا باید جدّاً متشرّع باشند، از محرّمات الهی اجتناب کنند، به آئینهای دینی اقبال کنند و این تشرّع را مردم هم ببینند؛ این ریا نیست. اینکه شما در نماز جماعت فلان مسجد شرکت کنید [ریا نیست]. بعضیها میگویند «ما نمیخواهیم ریا کنیم»! خب ریا نکنید، برای خدا شرکت کنید؛ واقعاً برای خدا. برای خدا است؛ اینکه شما به عنوان استاندار، در هیئت یا در نماز جماعت یا فرض کنید در راهپیمایی و مانند اینها شرکت بکنید، مردم تشویق میشوند؛ این کار خوبی است، این حسنه است؛ این یک حسنهی بزرگی است؛ این را برای خدا انجام بدهید و انشاءالله ثواب ببرید. این هم یک مسئله.
یک مسئله هم مسئلهی شعار سال است که اشاره کردند برای این کار برنامه دارید.
مسئلهی آخر هم مسئلهی مبارزهی جدّی با قاچاق است. واقعاً الان قاچاق یکی از مشکلات ما است؛ مال حالا هم نیست، سالها است [که وجود دارد]. یک وقتی در گزارشهایی که به ما دادند، رقم قاچاقی را که وارد کشور میشود ــ حالا آنهایی که خارج میشود بحث دیگری است ــ بیست میلیارد گفتند! من خیلی تعجّب کردم، امّا چند روز پیش رئیس قوّهی قضائیّه(۸) پانزده میلیارد اعلام کرد؛ لابد تحقیق کردهاند. خیلی مهم است! این از این طرف، از آن طرف هم قاچاق خروجی؛ نفت و گاز و گازوئیل و امثال اینها. به نظر من برای این کار اصلاً سازماندهی کنید؛ با نیروی انتظامی و با دیگران همکاریهای جدّی بکنید و کمکشان کنید که این کار را بتوانند به سرانجام برسانند. ما هم دعایتان میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین ارواحنا فداه.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. امیدواریم که انشاءالله توفیقات الهی شامل حالتان باشد و این فهرست طولانی و پُرمغزی که آقای مؤمنی بیان کردند، در عملکرد شما انشاءالله تحقّق پیدا کند. همهی حرف، همینهایی است که ایشان بیان کردند؛ از خدای متعال توفیق بخواهید و بخواهیم که بتوانیم یکایک این بندها را انجام بدهیم. مهم زمانبندی است؛ برای خودتان زمانبندی کنید. ممکن است حالا وزارت کشور هم در یک جاهایی لازم باشد در زمانبندی شرکت کند، امّا یک جاهایی هم نه، خود شما به عنوان استاندار زمانبندی کنید. حالا مثلاً یک روز را گفتند اختصاص بدهید برای مسئلهی سرمایهگذاری اشتغال؛ خیلی خب، این کارِ خیلی خوبی است، منتها در این یک روز بیکار نمانید. یک وقت آدم میرود یک جایی، در یک اتاقی، در یک محفلی، بعد نمیداند چه کار باید بکند؛ خود این برنامهریزی لازم دارد؛ نفْس استفاده کردن از این فرصت، برنامهریزی میخواهد. من هم چند جملهای یادداشت کردهام که به شما عرض بکنم.
مطلب اوّل این است که استانداران مدیر همهجانبهی استانند. این اعتقاد راسخ من است؛ در دولتهای متعدّد هم، پشت سر هم، من این را به عنوان یک اصل و اینکه باید به استاندارها اختیار داده بشود تکرار کردهام، منتها رؤسای جمهور نتوانستند بر مخالفتهای بعضی از وزرا فائق بیایند. وزرا بالاخره مدیران کلّ خودشان را میخواهند در استانها اداره کنند، هدایت کنند؛ [لذا] اینکه استاندار اختیار کامل داشته باشد، طبعاً چندان سازگار با بعضی از مزاجها نیست. البتّه بعضیها هستند که برای خیر کشور از همه چیز حاضرند صرفنظر کنند. بنابراین، به نظر من و به اعتقاد من، شما مدیر مجموعهی استان هستید؛ یعنی شما از کارهای خدمات شهری بگیرید، تا محیطزیست، تا تولید، تا بازارچههای مرزی آنجایی که وجود دارد، تا ارتباطات با مسائل دیپلماسی مربوط به استانها، در همهی اینها رئیس شما هستید؛ یعنی شما باید تصمیم بگیرید، شما باید اقدام کنید، شما باید پیگیری کنید.
خوشبختانه الان در کشور فرصتها هم زیاد است؛ یعنی حالا که نوبت شما شده، فرصت در کشور زیاد است. «فرصت» یعنی چه؟ یعنی در فضای عمومی کشور مسئلهی خاصّی وجود ندارد؛ نه جنگ داریم، نه بیماری داریم ــ روزهایی که کرونا بود، مگر میشد آدم اینجور راحت کار کند؟ شما ندارید این را ــ نه یک مشکل امنیّتی حادّی داریم؛ حالا گوشهکنار یک چیزهایی هست، بیخبر نیستیم، امّا مسئلهی حادّ امنیّتی نداریم؛ اختلافات جناحی و سیاسی آنچنانیای [هم] که یک روزهایی خیلی اوج داشت، نداریم. بنابراین، فضای کلّی کشور الان یک فضای خوبی است.
علاوهی بر این، نیروی انسانی فراوانی دارید. واقعاً من نمیدانم شماها میشناسید نیروی انسانی خودتان را یا نه؛ چون به من خیلی مراجعه میشود. اینقدر ما جوان تحصیلکردهی کارآمد و صاحب ابتکار و عاشق کار، تحت نامهای گوناگون در این کشور داریم که شمارشش واقعاً دشوار است. هر جا هم اینها به من مراجعه کردند ــ اینجور جوانها در طول سالها زیاد به من مراجعه میکنند ــ من به یک وزارتخانهای سفارش اینها را کردهام و آن وزارتخانه قبول کرده و اینها رفتند آنجا، بعد مژدهی پیشرفتش را به ما داده و تشکّر کرده. یکی از امکانات کشور این است؛ بگردید پیدایشان کنید و راحت میتوانید پیدا کنید. حالا ایشان(۲) گفتند که مثلاً فرض کنید بعضی از طرحهای آمادهشده را در اختیار افرادی میگذارید که نامشان معلوم نیست، یعنی مِن باب مثال به صورت داوطلبانه؛ همین شرکتهای دانشبنیان، همین جوانها، اینها بیایند، اینها استقبال کنند، اطّلاع پیدا کنند، بدانند که این طرح میتواند در اختیارشان قرار بگیرد، این امکانات هم همراهش هست و از این استفاده کنند. بنابراین، نیروی انسانی هم یکی از این فرصتها است.
حضور در مجامع منطقهای مثل بریکس و شانگهای و امثال اینها هم یکی از فرصتها است. ما امروز این فرصت را داریم، دیروز نداشتیم، فردا هم نمیدانیم چه میشود؛ بالاخره الان این فرصت را داریم، ما میتوانیم از این استفاده کنیم. همسایهها؛ ما تعداد زیادی همسایه داریم و همسایهها هم یکی از فرصتهایند.
پس مطلب اوّل این بود که کشور امروز برخوردار از فرصتها است. من این را هم اضافه کنم ــ واقعاً حقّش است ــ که این آقای مؤمنی هم یکی از فرصتها است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه ایشان به خاطر شغل قبلیشان(۳) همهی کشور را میشناسد. ایشان همهی کشور را میشناسد؛ همهی شهرها را، همهی بخشها را، همهی جاها را. خود این یک فرصت است؛ از این فرصت هم استفاده کنید.
مطلب دوّم: اگر بخواهیم مدیر در خدمتش توفیق داشته باشد، باید روحیهی خدمت در او وجود داشته باشد و سلامت در کار هم در او وجود داشته باشد. حالا شماها که الحمدلله انتخاب شدید و با گزینش سر کار آمدهاید، امّا تحت فرمان شما دهها مدیر وجود دارد که شما باید اینها را انتخاب بکنید؛ از فرماندارها گرفته تا بخشدارها تا معاونینشان تا بقیّه. کسانی را انتخاب کنید که این خصوصیّات را داشته باشند: اوّلاً روحیهی خدمت داشته باشد، بخواهد خدمت کند، عاشق خدمت باشد؛ ثانیاً سلامت نفْس داشته باشد، میل به چیزهای نامناسب و ناشایستهی در کارِ مدیریّت نداشته باشد. حالا نمیتوانم دانهدانه بشمرم آن چیزهای نامناسب را، لکن چیزهای زیادی هست که اینها مناسب مدیران نیست. اگر عرصهی خدمت جای یک چنین مدیرانی باشد، ما میتوانیم هیچ فرصت خوبی را از دست ندهیم؛ یعنی واقعاً میتوانیم از همهی فرصتها استفاده کنیم.
و برای آن کسانی که من این توصیه را دارم برای آنها میکنم، این هم نکتهی مهمّی است که اگر افراد خدمتگزار، مدیران، مسئولان، در هر بخشی، در هر سطحی، اینجور که ما گفتیم حرکت کنند، اگر در این صراط مستقیم حرکت کنند ــ که این صراط مستقیم است ــ مشکلات کشور را حل میکنند، چیزی هم از دست نمیدهند. دوران خدمت دوران طولانیای نیست، کوتاه است. فرض کنید که ما میتوانیم تجارت شخصی در کنار کار بکنیم؛ نکنیم! چیزی از دست نمیدهیم. بالاخره دورهی استانداری ما چهار سال یا حدّاکثر هشت سال است؛ بیشتر که نیست. این هشت سال را ما مراقبت کنیم که خودمان را در این چاله نیندازیم؛ بعد که تمام شد، هر کار بکنیم ضرری به کشور نمیزند. امّا اگر چنانچه کاری کنیم که تعارض منافع پیش بیاید به قول متعارف و رایج، مشکل درست میشود برای کشور. در دوران خدمت اینجوری است؛ مشکل درست میشود. و ما دیدهایم کسانی را که در دورهی خدمتشان اسیر اینجور مسائل شدند. پس اگر در این صراط مستقیم حرکت کنیم، هم به کشور خدمت کردهایم، هم چیزی را از دست ندادهایم.
نکتهی بعدی مسئلهی مبارزهی با فساد است. همانطور که ما با عوامل بیماری جسمانی خودمان مبارزه میکنیم ــ مواظبید سرما نخوردید، مواظبید از ویروس اجتناب کنید، مواظبید اگر میکروبی وجود دارد از بین ببرید، مواظب غذایتان هستید ــ همینطور باید مراقب سلامت کشور و بالخصوص دستگاهها از فساد باشیم. فساد به ما خیلی ضربه میزند. بعضیها سعی کردند با دلیل ثابت کنند که در جمهوری اسلامی به قول خودشان «فساد سیستمی» هست! دروغ است؛ چنین چیزی نیست. الحمدلله دستگاه، دستگاه سالمی است امّا رگههای فساد، ضعیف یا قوی، وجود دارد؛ باید با اینها مبارزه کنید. یکی از کارهای مهم برای مدیران ارشد، مبارزهی با فساد است.
البتّه [برای] اینکه بتوانید با فساد مبارزه کنید، شرط اوّلش و الزام اوّلش این است که سعی کنید خودتان و خانوادهتان را از عوامل فسادزا دور نگه دارید؛ عمده این است. اگر خدای نکرده یک کسی که مسئول است ــ چه مسئول امنیّت، چه مسئول اقتصاد، چه مسئول سیاست، چه مسئول فرهنگ ــ دچار فساد بشود، ضررش و زیانش مضاعف است؛ به همین نسبت، عذاب الهی هم مضاعف است؛ فرق میکند با مردم عادّی. خداوند متعال خطاب به زنان پیغمبر میفرماید «یا نِساءَ النَّبِیِّ مَن یَأتِ مِنکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضاعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَین»؛(۴) اگر شماها یک کار خلافی بکنید، عذاب شما دو برابر است. زن پیغمبر؛ این[جوری] است. البتّه در مقابلش [میفرماید که] «وَ مَن یَقنُت مِنکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسولِهِ وَ تَعمَل صالِحًا نُؤتِها اَجرَها مَرَّتَین»؛(۵) کار خوب هم که بکنید، اجرتان دو برابر است؛ چرا؟ چون زن پیغمبرید، چون در جایگاه حسّاسی قرار دارید. من و شما هم همینجور هستیم؛ ماها هم در جایگاه حسّاسی قرار داریم. ما اگر کار خوبی کنیم، خدا اجرمان را دو برابر میدهد؛ اگر خدای نکرده دچار مشکلی بشویم، برخورد پروردگار دو برابر میشود، مضاعف میشود.
اگر کسانی در مجموعهی دستگاههای شما که مسئول یک کاریاند ــ مِن باب مثال، فرض کنید مسئول مبارزهی با قاچاقند، مسئول بستن مرزند یا یک کاری در دستشان هست ــ خدای نکرده دچار[فساد] بشوند، راه مبارزهی با فساد اصلاً بسته میشود و راه فساد باز میشود. این است که مبارزه با فساد، کاری است ظریف و مشکل. من چند سال قبل، یک اطّلاعیّهی مفصّل مهمّی دادم در مورد همین مسئلهی فساد(۶) ــ مال سالها پیش است ــ آنجا به این مضمون گفتم که فساد یک اژدهای هفتسر است؛ یعنی به این آسانی و به این زودی از بین نمیرود، باید مراقبت را ادامه داد. حالا این هم یک توصیه.
توصیهی بعدی مسئلهی مردمند که ایشان(۷) هم اشاره کردند. با مردم گرم بگیرید. به میان مردم بروید؛ یعنی بروید در بین مردم، در اجتماعاتشان شرکت کنید، حرفشان را گوش کنید و احیاناً [اگر] حرف تندی میزنند، حوصله کنید. اینها تمرین لازم دارد. بعضیها هستند که خدای متعال به اینها لطف کرده و حوصله دارند، هر چه بهشان بگویند برایشان مشکل نیست؛ بعضیها کمحوصلهاند، زود برآشفته میشوند و جواب میدهند و دعوا میکنند؛ باید تمرین کنند. تمرین کنید تا فرضاً در مقابل آن فرد روستایی یا شهری یا کاسب یا مانند اینها که از تلاش شما و خدمات شما خبر ندارد و میآید به یک چیزی اعتراض میکند که خب اعتراضش هم وارد نیست، [بتوانید] تحمّل کنید، بعد برایش توضیح بدهید؛ یعنی با مردم بودن. اگر اینجور بشود، به شما محبّت پیدا میکنند؛ وقتی محبّت پیدا کردند، در یک جای حسّاسی که لازم است به شما کمک میکنند.
یک سفارش دیگر مسئلهی تشرّع است. مسئولین بالا باید جدّاً متشرّع باشند، از محرّمات الهی اجتناب کنند، به آئینهای دینی اقبال کنند و این تشرّع را مردم هم ببینند؛ این ریا نیست. اینکه شما در نماز جماعت فلان مسجد شرکت کنید [ریا نیست]. بعضیها میگویند «ما نمیخواهیم ریا کنیم»! خب ریا نکنید، برای خدا شرکت کنید؛ واقعاً برای خدا. برای خدا است؛ اینکه شما به عنوان استاندار، در هیئت یا در نماز جماعت یا فرض کنید در راهپیمایی و مانند اینها شرکت بکنید، مردم تشویق میشوند؛ این کار خوبی است، این حسنه است؛ این یک حسنهی بزرگی است؛ این را برای خدا انجام بدهید و انشاءالله ثواب ببرید. این هم یک مسئله.
یک مسئله هم مسئلهی شعار سال است که اشاره کردند برای این کار برنامه دارید.
مسئلهی آخر هم مسئلهی مبارزهی جدّی با قاچاق است. واقعاً الان قاچاق یکی از مشکلات ما است؛ مال حالا هم نیست، سالها است [که وجود دارد]. یک وقتی در گزارشهایی که به ما دادند، رقم قاچاقی را که وارد کشور میشود ــ حالا آنهایی که خارج میشود بحث دیگری است ــ بیست میلیارد گفتند! من خیلی تعجّب کردم، امّا چند روز پیش رئیس قوّهی قضائیّه(۸) پانزده میلیارد اعلام کرد؛ لابد تحقیق کردهاند. خیلی مهم است! این از این طرف، از آن طرف هم قاچاق خروجی؛ نفت و گاز و گازوئیل و امثال اینها. به نظر من برای این کار اصلاً سازماندهی کنید؛ با نیروی انتظامی و با دیگران همکاریهای جدّی بکنید و کمکشان کنید که این کار را بتوانند به سرانجام برسانند. ما هم دعایتان میکنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آقای اسکندر مؤمنی (وزیر کشور) گزارشی ارائه کرد.
(۲ وزیر کشور
(۳ جانشین فرمانده نیروی انتظامی
(۴ سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۳۰
(۵ سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۳۱
(۷ وزیر کشور
(۸ حجّتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژهای
۰۴/۰۳/۰۸