مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده

تبلیغات اسلامی شهداء پویاشهر(پوده)

مسجدومرکزفرهنگی حضرت ولی عصرعلیه السلام _ پوده
بسم الله
نمایی ازبنای خیری که مرحوم حاج حیدرعلی دهقانی وحاجیه خانم اللهیاری به توفیق الهی وباکمک عاشقان قرآن وعترت علیهم السلام از خود بجای گذاشتند.روحشان شادورحمت الهی قرینشان
(وفات1391و1392) .(مسجد حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف ـ پوده)
آخرین نظرات
  • ۳۰ مرداد ۹۷، ۱۸:۲۸ - موزیلاگ ..
    تشکر (:

تشرف علامه میرجهانی در سرداب غیبت و تصحیح دعای ندبه

پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۳۶ ب.ظ
بسم الله
 تشرف علامه میرجهانی در سرداب غیبت و تصحیح دعای ندبه
مرحوم جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای میرجهانی (1) از علما و نویسندگان بزرگ و مبلغین نیک اندیش و پرتلاش بود. او دارای آثاری چون: مصباح البلاغه، نوائب الدهور فی علائم الظهور و دیگر تألیفات می باشد که ما بیوگرافی و آثار ارزنده او را در گنجینه دانشمندان آوردیم. (2) این مرد خاطرات شگفت انگیزی دارد که برخی از آنها ترسیم گردید و اینک دو خاطره دیگر او را می آوریم.
نگارنده از مرحوم میرجهانی شنیدم که می فرمود:
در دوران زعامت و مرجعیت آیه الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی قدس سره که به این جانب بسیار لطف و محبت داشت و حقیر مورد توجه و اعتماد او بودم مأموریتی از معظم له به این جانب داده شد که به سامرا بروم و پول زیادی از سوی ایشان میان طلاب و خدمتگزاران حرم دو امام گرانقدر، حضرت هادی و حضرت عسکری علیهماالسلام تقسیم نمایم.
من هم در آنجا به همان دستور به شهر تاریخی سامرا رفتم و پول را تقسیم نمودم و به خدمتگزاران حرم نیز که دین شان پول است، از آن پول دادم، به همین جهت بسیار مورد احترام آنها به ویژه مدیر کل و کلید دار حرم قرار گرفتم. از او خواستم که به من اجازه دهد شب هایی را که در آن شهر هستم در آن مکان مقدس به سحر آورم و در کنار قبر آن دو امام معصوم شب زنده داری و عبادت و راز و نیاز کنم و توسل و تضرع نمایم.
صبح روز دهم و پیش از سپیده دم جمعه بود که در حرم را گشودند و من با شور و شوق بسیار به سرداب مقدس تشرف یافتم.
آن روزها هنوز برق نیامده بود به این وصف هنگامی که از پله ها سرازیر شدم دیدم فضای سرداب مقدس روشن است و در آن روشنایی که به روشنایی مهتاب شباهت بسیاری داشت، سید گرانقدری در آنجا به عبادت و ذکر خدا مشغول است.
از برابر او عبور کردم و در نقطه ای مخصوص به زیارت سالارم حضرت مهدی علیه السلام مشغول شدم و پس از نماز به خواندن دعای ندبه پرداختم و با زمزمه دعا را تا این فراز خواندم که می فرماید: «وَ عَرَجتَ بِروحِهِ اِلی سَمائِکَ.» که ناگهان دیدم که آن سید بزرگوار که تاکنون نه من با او حرفی زده بودم و نه او با من، فرمود: این جمله از ما نرسیده است، صحیح آن این است، «وَ عَرَجتَ بِهِ اِلی سَمائِکَ.»
وقتی به او توجه یافتم فرمود: چرا شما رعایت وظیفه را نمی کنید و جلوتر از امام نماز می خوانید؟
شگفتا که من از هر دو نشانه و آیت بزرگ غفلت کردم و بدون این که به آنها دقت کنم به ادامه دعا پرداختم.
دعای ندبه به پایان رسید، به نماز ایستادم در میان نماز و در حالت سجده به ناگاه متوجه شدم که: آن بزرگوار کیست؟ همو که فرمود: این جمله از ما نرسیده است و فرمود: چرا رعایت وظیفه نمی کنید؟
اضطراب سراسر وجودم را گرفت، سر از سجده برداشتم تا دامان پر برکتش را بگیرم و از او عذرخواهی کنم، اما دریغا که وقتی سر برداشتم دیدم سرداب مقدس تاریک است و هیچ کس هم در آنجا نیست، دریافتم که به چه وصلی رسیدم اما به رایگان آن را از دست دادم. (3)

پی نوشت ها :

1. شرح این عالم بزرگ در کتاب پرواز در ملکوت آمده است.
2. گنجینه دانشمندان: 410/2.
3. کرامات صالحین: 112.

منبع مقاله :
یوسفی، محمد، (1390)، ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، قم، خورشید هدایت، چاپ دوم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی