ویژه نامه روز هفتم ضیافت الهی
بسم الله
دعای روز هفتم
اَللّهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنى فیهِ ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یا هادِىَ الْمُضِلّینَ خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن ذکر خود را بطور دوام و یکسره به توفیق خود اى راهنماى گمراهان
زلال وحی
مردم و نماز
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: امت من چهار گروه هستند.
گروهی نماز می خوانند ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است. خداوند متعال فرمود: « فویل للصلین الذینهم عن طاتهم ساهون» (1)
گروهی گاهی نمازمی خوانند و گاهی نمی خوانند پس «غی» مال آنهاست و «غی» نام یکی ازطبقات پایین جهنم است خداوند متعال فرمود: « فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلواة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا».(2)
سپس جانشین آن مردم خداپرست قوی شد که نماز را ضایع کرده و از شهوت پیروی می کردند و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد.
گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند «سقر» برای آنهاست. «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: «ما سللکم فی سقر قالوا لم نک من المصلین»، (اهل بهشت از اهل جهنم سؤال می کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می گویند: ما از نماز گزاران نبودیم. (3)
گروهی همیشه نماز می خوانند و در نمازشان خشوع دارند، خداوند متعال فرمودند: «قدافلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون»، «مؤمنان رستگار شدند. آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند.» (4)
پی نوشت ها:
1- سوره¬ی ماعون، آیه¬ی 4 و 5.
2- سورهمریم، آیه 59 و60
3- سوره¬ی مدثر، آیه¬ی 42.
4- سوره¬ی مؤمنون، آیات 1و 2.
منبع: صدف های قرآنی، محمود اکبری، صفحه های 169 – 167به نقل از مواعظ العدیده، باب چهارم، ص 122
کلام نور
جایگاه والای روزه و روزه دار
کلمه رمضان از لغت "رمض" گرفته شده و دانایان، لغت رمض را به دو گونه توجیه کردهاند:
1_ تابش نور خورشید با حرارت هر چه تمام تر بر ریگ و سنگ
2_ باریدن باران شدید در اواخر پاییز.
اگر رمضان به معنای اول باشد باید گفت: روزه واقعیتی است که همچون حرارت شدید مفاسد و پلیدیها و تجاوزات و طغیانهای غرایز را میسوزاند و آدمی را به میدان پاکی نزدیک می کند.
و اگر به معنای دوم باشد باید گفت: روزه همچون بارانی که طبیعت را شستشو میدهد روان انسان را از آلودگی پاک کرده و به آدمی نیروی مقاومت داده و جسم را از خطرات رسوبات غذایی به سنگر امان میبرد و به همین معنا روایتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده آنجا که فرمودهاند:
« ارمض الله فیه ذنوب المومنین »
رمضان زمانی است که خداوند بخاطر عمل روزه مردم مومن را شستشو داده و پاک میکند.
صوم رمضان یعنی: خودداری کردن از آنچه شرع و مکتب الله اجازه نداده و بیتردید گروه خودداران در پیشگاه الهی بخاطر اجرای فرمان دوست از اعتبار خاصی برخور دارند، و نزد پروردگار و وجدان خویش رو سپیدند.
از مجموع روایات استفاده میشود که روزه عمل سادهای نیست و تنها گرسنگی و تشنگی مایهی بوجود آمدن حقیقت روزه نمیباشد، بلکه روزه بزرگترین میدان تمرین برای پاکسازی جسم از امراض گوناگون و تزکیه روان از مفاسد اخلاقی و منور کردن دل به نور خداست.
امام علی(علیه السلام) می فرمایند:
به هنگامی که آدم به زمین آمد تابش خورشید چهرهی دل آرایش را تیره کرد آدم از این پیش آمد دلگیر بود جبرئیل به حضرتش گفت: میل داری رویت سپید گردد؟ گفت آری عرضه داشت روز سیزده و چهارده و پانزده ماه را روزه بگیر هر روزی که روزه گرفت یک سوم کبودی پوست از بین رفت و به روز سوم تمام چهره سپید شد اگر در این روایت جای تاویل باشد باید گفت روزه عامل بدست آوردن آبرو و اعتبار در پیشگاه خداست.
رمضان زمانی است که ابتدایش رحمت، و دههی دومش زمان غرق شدن در رحمت و عاقبتش آزادی از آتش جهنم است، این آزادی از عذاب آخرت، عکس العمل آزادی انسان از سوء خلق طغیان غرایز و شهوات و بد کرداری بوسیلهی روزه ماه رمضان است روزهای که همراه با شرایط انجام گرفته باشد.
پیامبر عزیز (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه جمعه آخر شعبان در توضیح برنامههای رمضان چنین فرمودند: ماهی بر شما سایه می افکند که در ظرف آن لیلهالقدر است، شب قدری که از هزار ماه با ارزشتر است.
خدای بزرگ روزه این ماه را بر شما واجب نموده و یک نماز مستحب را در شب آن مساوی با هفتاد نماز در شبهای دیگر قرار داده آن کسی که در این ماه به کار نیکی دست بزند و برنامه خدا پسندانهای انجام دهد ثوابش برابر با واجبی از واجبات خداست، و هر کس عمل واجبی انجام دهد اجرش به اندازه هفتاد واجب در وقت دیگر است.
آری ای مردم، رمضان ماه استقامت و فراهم آوردن نیرو است و مزد مردم با استقامت بهشت است[1].
رمضان ماه مساوات است ماهی که باید ثروتمندان مادی و معنوی به تمام کمبودهای مردم تهیدست رسیدگی کنند، و دردهای معنوی را درمان نمایند، در این ماه نباید گروهی سیر و دستهای گرسنه باشند، عدهای غرق در هدایت، و قشری گرفتار ضلالت، در این ماه است که خداوند روزی بندگان فرمان بر را زیاد میکند و این مساله واقعیتی است که قرآن از آن خبر داده « آنگاه که مردم خویشتن داری بدست آرند و از گناه و نافرمانی بپرهیزند تمام درهای برکات آسمان و زمین را به رویشان می گشاییم»[2].
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « در رمضان چهار برنامه از خداوند بخواهید دو برنامه برای جلب عنایت حق، و دو برنامه از آن برنامههایی که از آن بینیاز نیستند، اما دو برنامه اول یکی قرار گرفتن در حصار توحید و دور شدن از شرک نیستند یکی طلب بهشت، و دیگری آزادی از آتش جهنم.
پیامبر (ص) میفرمود: هر آنکس که ماه رمضان را درک کند و خود را در مسیر آمرزش حق قرار ندهد در کدام زمان میخواهد به جبران کمبودها برخیزد!
و نیز فرمود: اگر خداوند به آسمانها و زمین درچنان زمانی اجازه سخن گفتن دهد. به تمام روزه داران میگفتند برنامه شما به بهشت منتهی میگردد، و باز فرمودند: برای بهشت دری است به نام ریان و آن اختصاص به روزه داران دارد، آخرین روزهداری که از آن وارد شود بسته می گردد.
پیامبر بزرگ میفرمود: روزه دار اگر غیبت نکند و بخوابد خوابش عبادت است.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مردم فرمود: طرحی را به شما بیاموزم که انجامش شیطان را از شما دور خواهد کرد به دوری بین مشرق و مغرب پاسخ گفتند: آری فرمودند: روزه رویش را سیاه میکند دستگیری از تهیدستان پشتش را میشکند دوستی در راه خدا، و تحمل رنج عمل شایسته ریشهاش را میکند و توبه و بازگشت به حق رگ و پی او را جدا میکند برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن روزه است.
پیشوای اسلام فرمود: به هنگام رمضان در تابستان چون رنج تشنگی به انسان روی آورد خداوند هزار ملک را مامور آدمی میکند تا بهشت و نعمت الهی را به او بشارت دهند و او را نوازش کنند و چون افطار گردد خطاب میرسد چه بوی خوشی داری، سپس به ملائکه میفرماید: شاهد باشید مغفرتم را نصیبش کردم.
و نیز فرمود: آنکس که از روی ایمان و عشق به خدا روزه بگیرد و حسابگر باشد و گوش و چشم و زبان را از گناه باز دارد، در حوزه رحمت گذشته و آینده الهی قرار گیرد و اجر ثابت قدمان نصیبش میشود[3].
رمضان زمانی است که ابتدایش رحمت، و دههی دومش زمان غرق شدن در رحمت و عاقبتش آزادی از آتش جهنم است،
امیر المومنین (علیه السلام) میفرماید: روزهی جسد خودداری از غذاست ولی با اراده و اختیار خویش البته برای مزد و فرار از عذاب و روزه روان خودداری حواس پنجگانه است از گناه و پاک داشتن دل از تمام عوامل شر، و روزهی دل نیکوتر است از روزهی زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شکم[4].
روزه آزمون اخلاص
قال امیرالمومنین علیه السلام: فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق
امام على علیه السلام فرمودند:خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید[5].
روزه یاد آور قیامت
قال الرضا علیه السلام: انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.
امام رضا علیه السلام فرمودند: مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند[6].
روزه چشم و گوش
قال الصادق علیه السلام: اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.
امام صادق علیه السلام فرمودند: آنگاه که روزه مىگیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند[7].
روزه اعضا و جوارح
عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها: ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.
حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: روزهدارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزهاش به چه کارش خواهد آمد[8].
از مجموع روایات استفاده میشود که روزه عمل سادهای نیست و تنها گرسنگی و تشنگی مایهی بوجود آمدن حقیقت روزه نمیباشد، بلکه روزه بزرگترین میدان تمرین برای پاکسازی جسم از امراض گوناگون و تزکیه روان از مفاسد اخلاقی و منور کردن دل به نور خداست.
با چنین روزهای روزی فراوان میگردد، و اجتماع سالم گشته و آدمی در پیشگاه حق کسب آبرو میکند و در جهان بعد از بهشت بهرهمند شده و از عذاب جهنم دور خواهد ماند.
پی نوشت ها:
1- سفینه البحار : ج 2 ، ص 67.
2- الاعراف : 96.
3- روایات نقل شده بیشترش در ج 2 سفینه البحار باب صوم است.
4- غررالحکم، ص 460.
5- نهج البلاغه، حکمت 252
6- وسائل الشیعه، ج 4 ص 4
7- الکافى ج 4 ص 87
8- بحار، ج 93 ص 295
حکمت های شگرف
حکمت 73 نهج البلاغه: ضرورت خودسازى رهبران و مدیران(اخلاقى ، تربیتى ، مدیریتى)قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : کسى که خود را رهبر مردم قرار داد ،باید پیش از آن که به تعلیم دیگران پردازد ، خود را بسازد ، و پیش از آن که به گفتار تربیت کند ، با کردار تعلیم دهد ، زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوار تر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
حکمت 74 : ضرورت یاد مرگ(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : انسان با نَفَسى که مى کشد ، قدمى به سوى مرگ مى رود .
حکمت 75 : توجه به فناپذیرى دنیا(اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ .
و درود خدا بر او ، فرمود : هر چیز که شمردنى است پایان مى پذیرد ، و هر چه را که انتظار مى کشیدى ، خواهد رسید.
حکمت 76 : روش تحلیل رویدادها (روش تجربى) (اخلاقى ، علمى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا .
و درود خدا بر او ، فرمود : حوادث اگر همانند یکدیگر بودند ، آخرین را با آغازین مقایسه و ارزیابى مى کنند .
حکمت 77 : دنیا شناسى (امام و ترک دنیاى حرام) (اخلاقى)
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِیِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِیَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَیْتُهُ فِى بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّیْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِى مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْیَتِهِ یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ وَ یَبْکِى بُکَاءَ الْحَزِینِ وَ یَقُولُ یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا إِلَیْکِ عَنِّى أَ بِى تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِینُکِ هَیْهَاتَ غُرِّى غَیْرِى لَا حَاجَةَ لِى فِیکِ قَدْ طَلَّقْتُکِ َلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِیهَا فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : (ضرار بن ضمرة ضبایى از یاران امام به شام رفت بر معاویه وارد شد . معاویه از او خواست از حالات امام بگوید ، گفت على [علیه السلام] را در حالى دیدم که شب ، پرده هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب ایستاده ، محاسن را به دست گرفته ، چون مار گزیده ، به خود مى پیچید ، و محزون مى گریست و مى گفت :) اى دنیا !!! اى دنیاى حرام ! از من دور شو ، آیا براى من خود نمایى مى کنى ؟ یا شیفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گیرى ؟ هرگز مباد! غیر مرا بفریب ، که مرا در تو هیچ نیازى نیست ، تو را سه طلاقه کرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو کوتاه ، ارزش تو اندک و آرزوى تو پُست است . آه از توشة اندک ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قیامت !
حکمت 78: شناخت جایگاه جبر و اختیار(اعتقادى)
وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ [علیه السلام] لِلسَّائِلِ الشَّامِیِّ لَمَّا سَأَلَهُ أَ کَانَ مَسِیرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ بَعْدَ کَلَامٍ طَوِیلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ
وَیْحَکَ لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِیدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ کَلَّفَ یَسِیراً وَ لَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً وَ لَمْ یُرْسِلِ الْأَنْبِیَاءَ لَعِباً وَ لَمْ یُنْزِلِ الْکُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و در جواب مرد شامى فرمود : ( مرد شامى پرسید آیا رفتن ما به شام ، به قضا و قدر الهى است ؟ امام با کلمات طولانى پاسخ او را داد ، که برخى از آن را برگزیدیم.)
واى بر او ! شاید قضاء لازم ، و قَدُر حُتمى را گمان کرده اى ؟ اگر چنین بود ، پاداش و کیفر ، بشارت و تهدید الهى ، بیهوده بود ! خداوند سبحان ! بندگان خود را فرمان داد در حالى که اختیار دارند ، و نهى فرمود تا بترسند ، احکام آسانى را واجب کرد ، و چیز دشوارى را تکلیف نفرمود ، و پاداش اعمال اندک را فراوان قرار داد با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد ، و با اکراه و اجبار اطاعت نمى شود ، و پیامبران را به شوخى نفرستاد ، و فرو فرستادن کُتُب آسمانى براى بندگان بیهوده نبود . و آسمان و زمین و آنچه را در میانشان است بى هدف نیافرید.
حکمت79 : ارزش حکمت و بى لیاقتى منافق (علمى، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِى صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِى صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حکمت را هر کجا که باشد ، فراگیر ، گاهى حکمت در سینه منافق است بى تابى کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینة مؤمن آرام گیرد.
حکمت 80: مؤمن و ارزش حکمت (علمى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حکمت ،گمشدة مؤمن است ، حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد.
حکمت 81 : میزان ارزش انسان ها (ارزش تخصّص و تجربه) (اخلاقى،معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ
قال الرضى و هى الکلمة التى لا تصاب لها قیمة و لا توزن بها حکمة و لا تقرن إلیها کلمة .
و درود خدا بر او ، فرمود : ارزش هر کس به مقدار دانایى و تخصّص اوست .
(این از کلماتى است که قیمتى براى آن تصور نمى شود ، و هیچ حکمتى هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنى والایى آن را ندارد).
حکمت 82 : ارزش هاى والاى انسانى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیْرَ فِى جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِى إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ .
و درود خدا بر او ، فرمود : شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى آن ها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید سزاوار است : کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از یکى سؤال کردند و نمى داند ، شرم نکند و بگوید نمى دانم ، و کسى در آموختن آنچه نمى داند شرم نکند و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایى چونان بدن بى سر ، ارزشى ندارد.
حکمت 83: روش برخورد با چاپلوسان (اخلاقى، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِى الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ کَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِى نَفْسِکَ .
و درود خدا بر او ، : (به شخصى که در ستایش امام افراط کرد ، و آنچه در دل داشت نگفت).
فرمود : من کمتر از آنم که بر زبان آوردى ، و برتر از آنم که در دل داری.
حکمت 84 : مردم پس از جنگها (سیاسى ، نظامى)
وَ قَالَ [علیه السلام] بَقِیَّةُ السَّیْفِ أَبْقَى عَدَداً وَ أَکْثَرُ وَلَداً .
و درود خدا بر او ، فرمود : باقیماندگان شمشیر و جنگ ، شماره شان با دوام تر ، و فرزندانشان بیشتر است .
منبع: نهج البلاغه
عزیز آل یاسین
لقب قائم برای امام زمان(علیه السلام)
بعضی می پرسند: چرا امام زمان (علیه السلام) با کلمه ی «قائم» خوانده می شود، و علت این که بعضی با شنیدن لقب «قائم» بر می خیزند و می ایستند، چیست؟
پاسخ: در بسیاری از روایات، آن حضرت با لقب قائم یاد شده و در مورد قائم، بسیار می شد که در زمان ائمه (علیهم السلام) بر اثر ظلم و فساد حاکمان غاصب، امامان، به یاد امام زمان (علیه السلام) می افتادند و می فرمودند: «قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت.»
قائم یعنی قیام کننده، نظر به این که قیام و نهضت حضرت مهدی (علیه السلام) جهانی است و در تمام تاریخ بشر چنین قیام و حکومتی نبوده، آن حضرت با این عنوان خوانده می شوند. اما این پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و یا با تلفظ این کلمه بر می خیزند ومی ایستند، این کار یک نوع عمل مستحبی است و احترام و اظهار پیوند و انتظار آن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت حضرت مهدی (علیه السلام) می اندازد و برا ی آن ها تلقین عملی می شود که باید برخاست، نهضت کرد و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی امام زمان (علیه السلام) امیدوار بود.
این کار حتی در زمان امام صادق (علیه السلام) در میان شیعیان معمول بوده، حتی نقل شده در خراسان در حضور امام رضا (علیه السلام) کلمه ی قائم ذکر شد، امام رضا (علیه السلام) برخواستند و دستشان را بر سر نهادند و فرمودند: «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه.» «خداوند بر فرجش شتاب کن، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.» (1)
پی نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج51، ص 30.
منبع: حضرت مهدی (علیه السلام) فروغ تابان ولایت، محمد محمدی اشتهاردی، ص64.
مواعظ جاوید
انقلاب ما محدود به ایران نیست
* مسؤولان ما باید بداننند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت – ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه ی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.
* مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسؤولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره ی هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست ک آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند. مردم عزیز ایران که حقا چهره ای منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، باید سعی کنند که سختی ها و فشارها را برای خدا پذیرا گردند تا مسؤولان بالای کشور به وظیفه ی اساسی شان که نشر اسلام در جهان است، برسند.
منبع: صحیفه ی نور، ج21، ص 108.
در محضر ولایت
این ماه، ماه ضیافت الهى است. پذیرایى خداوند از بندگان خود در این ماه - که یک پذیرایى معنوى است - عبارت است از گشودن درهاى رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیرى که بندگان در این ماه انجام مىدهند. روزهى ماه رمضان هم یکى از مواد همین ضیافت عظیم الهى است، که مایهى تصفیهى روح انسان و ایجاد زمینهى طهارت قلبى روزهدار است. امام سجاد (علیهالسّلام) در خطبهیى فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خداى متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار مىدهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فى رمضان ففى اىّ شهر یغفر له»؛ اگر کسى در ماه رمضان - که درهاى رحمت و مغفرت الهى به روى انسانها گشوده است - نتواند به مغفرت و رحمت الهى دست پیدا کند، پس کِى چنین توفیقى نصیب او خواهد شد؟
منبع: برگزیده یانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران،29/7/84
شمیم هدایت
شرایط دعا
آیت الله میرزا جواد ملکى تبریزى (رحمت الله علیه) شرایط دعا را این گونه بیان کردهاند:
1) حضور قلب؛
2) خضوع و فروتنى؛
3) امیدوارى؛
4) شناختخدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نیاز زیرا امیدوارى که یکى از شرایط دعا مىباشد در صورتى تحقق مىیابد که دعا کننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او نسبتبه خواسته خود باور داشته باشد؛
5) امیدوارى به خدا و قطع امید از دیگران ؛
6) پرهیز از گناه؛
7)گریستن؛
8) سپاس و ستایش خداوند؛
9)ذکر نامهاى خدا که مناسب دعایش مىباشد و نیز گفتن نعمتهاى خداوند و شکر آن، بیان گناهان و آمرزش خواستن براى آن ها؛
10) درنگ و عجله نکردن و اصرار و پافشارى در دعا زیرا که خداوند درخواست کننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى این است که دعاى خود را 3 بار تکرار کرده و خواسته خود را 3 بار بگوید؛
11) پنهان کردن دعازیرا هم فرمان خداوند را که پنهانى دعا کنید اجابت کرده و هم از آفت ریا دور مىماند و روایتشده دعاى پنهانى برابر با 70 دعاى آشکار است؛
12) شریک ساختن دیگران در دعا؛
13)با دیگران دعا کردن دعا در جمع نیز باعث اجابت است؛
14) تضرع در دعا به همراه قلب خاضع و بدن متواضع و بدون چاپلوسى؛
15) صلوات فرستادن بر حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله وسلم) و آل ایشان نیز در اول و آخر دعا باعث اجابت است؛
16) پاک دلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند؛
17) دعا قبل از بلا چنین دعائى خیلى مؤثرتر از دعایى است که پس از رسیدن بلا و سختى صورت مىگیرد؛
18)شریک نمودن دیگران در دعا قبل از خود و براى آنان دعا کردن ؛
19) بلند کردن کف دستها هنگام دعا؛
20)در دست داشتن انگشترى عقیق یا فیروزه؛
21) صدقه دادن؛
22)اوقات خاص از قبیل شب و روز جمعه، وقت نماز عشاء، آخر شب تا طلوع فجر بعد از نمازهاى واجب، 3 شب قدر در ماه مبارک رمضان، هنگام وزیدن بادها و باریدن باران، از بین رفتن سایهها و ... ؛
23) مکانهاى خاص، انتخاب مکانهاى شریف؛
24) حالات عالى مانند رقت قلب؛
25) طهارت نماز و روزه
منبع: المراقبات، آیت الله میرزا جواد ملکى تبریزى(رحمت الله علیه) ، ابراهیم محدث،صص 257-231
نکته های ناب
خوشرویی
احسان بی هزینه : حضرت علی(سلاماللهعلیه) می فرمایند : البِشْرُإسدَاءُالصَّنیِعَةِ بِغَیرِ مَؤونَةٍ ؛ خوش رویی احسانی است بی هزینه
منبع: غررالحکم ، ج3 ، 15
ثواب خوش رویی :
حضرت فاطمهی زهرا(سلاماللهعلیها)می فرمایند : بِشْرٌفیِ وَجْهِالمُؤمِنِ یُوجِبُ لِصَاحِبِهِ الجَنَّةَ ؛ خوش رویی هنگام روبرو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می کند.
منبع: بحار الانوار، ج 75 ، ص 401
خوش رویی بامردم :
حضرت علی (سلاماللهعلیه) دراین باره میفرمایند : فَاخْفِضْ لَهُ جَنَاحَکَ وألِنْ لَهُم جَانِبَکَ وَابْسُطْ لَهُم وَجَهَکَ وآسِ بَیْنَهُم فیِ اللَّحظَةِ والنَّظَرَةِ ؛بال های محبت خود رابرآنها بگستر ، وبا آنان نرم خو وگشادهرو باش ومساوات را در توجه ونگاه مراعات کن .
منبع: نهج البلاغه ، نامه ی 27
فواید خوش رویی :
حضرت امام صادق سلاماللهعلیه درباره ی فواید خوش رویی می فرمایند : البِشْرُالحَسَن وطَلاقَةُ الوَجهِ مَکْسَبةٌ لِلْمَحَبَّةِ وَقُرْبَةٌ مِنَ الله وعَبُوُسُ الوَجْهِ وسُوءُ البِشْر مَکْسَبةٌ لِلْمَقتِ وبُعْدٌ مِن الله ؛ چهره ی نیکو وگشاده رویی موجب جلب محبت ونزدیکی به خدا است، تروشرویی وچهره درهم کشیدن ، موجب خشم ودوری از خدا است .
منبع: تحف القول ، ص 217
دل نوشته
ماه مهمانی
عباس محمدی
ماه را در آسمان، مشتاقانه به تماشا میرویم تا ماه مبارک را با آمدنش آغاز کنیم. چه مبارک سحری و چه روزهای مهربانی! چه شبهای صمیمیای.
شبهایی آمدهاند که ما از همه ستارههایی که میبینیم، به خدا نزدیکتر خواهیم شد. شبهایی که فرشتهها به ما لبخند خواهند زد و تمام کائنات به ما رشک خواهند برد.
شبهایی که بیواسطه با خداوند حرف خواهیم زد و خدا ما را در مهربانی خویش شناور خواهد کرد. شبهایی که صدای گرامی قرآن، لالایی ستارههای چشمکزن خواهد شد.
صدای بال فرشتگان، آوازهایی خواهند شد که ما را به پرواز پیوند خواهد زد.
دوست دارم نیمهشبها با من به کوچههای مهربانی خداوند بیایی و ببینی که چگونه کنار گلهای شمعدانی و بابونههای شبنمزده، نام خدا را عاشقانه آواز میکنم.
این روزها خدا، دروازههای آسمان را به ما نشان خواهد داد و دستهای لبریز دعای ما در کهکشانها جاری خواهد شد.
این شبها، خداوند فانوسهای مهربانیاش را بر سر راه ما خواهد افروخت، تا در بیشههای زشت و مهآلود گم نشویم.
خدایا! ما با ماه میآییم تا مهربانی را در مبارکترین ماهها آغاز کنیم.
دستهای خالی ما را در آستانه تنهایی و سرگردانی رها مکن.
خدایا! در این ماه مبارک، به مهمانی تو میآییم، پس آینههای فطرتمان را در غبار جهل و ناآگاهی مپسند.
الهی! سوگند به تو که ما ستارههای خاموشیم اگر تو از آفتاب فضلت بر جانمان نتابانی.
خدایا! درهای مهربانیات را در این ماه مهربانی بر ما بگشا تا رستگاری در آستانه خانههایمان، ما را به معراج تو بخواند.
کاش میتوانستیم تمام سالهای پیش رو را از روحانیت این ماه لبریز کنیم! کاش تمام روزهای سالمان، بوی مهربانی رمضان را میگرفتند! کاش لبخندهایمان تمام سال، مثل همین چند روز صمیمیتر میشد!
کاش آینههایمان همیشه مثل همین روزهای مبارک رمضان، زلال میماند؛ زلالتر از تمام رودهایی که قلههای سرکش کوهها را به نجابت آرام دریاها پیوند میزنند!
خدایا! ماه مهربانی تو آغاز شد؛ ما را مهربانترین مهمانان خویش بخواه.
یاد ابرار
سکان دارتشیع
حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) فرزند عبدالله بن علی از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) است وی در زمان حیات پرثمرش محضر چهار امام معصوم را درک کرده و بهرهای فراوانی برده و سعی در انتقال آموخته های ارزشمند خویش به دیگران نموده است.
در روایات متعددی برای زیارت آن حضرت، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) بیان شده است. از آن جمله روایت محمدبن یحیی از اهالی ری است که آورده است: بر امام هادی (علیه السلام) وارد شدم، آن جناب از من پرسیدند کجا بودی؟ عرض کردم: به زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) رفته بودم. آن حضرت فرمودند: بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) را زیارت کرده بودی مثل آن است که حضرت حسین به علی (علیهما السلام) را زیارت کرده بودی.
در آثار علمای شیعه ازایشان به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و به عنوان محدثی عالی مقام و بزرگ یاد شده است.
منبع: کال الزیارات، باب 7، ص 324.
حکایتها و هدایتها
عدل علوی
شبی از شبهای سرد زمستان ، حضرت علی ( علیه السلا م) از خدمتکار خود پارچه ای به عنوان روانداز خواستند . او قطیفه ای خدمت حضرت آورد . امیرمؤمنان ( علیهم السلا م) پرسیدند : این قطیفه مال کیست ؟
خدمتکار گفت : چون چیز دیگری نیافتم از بیت المال آوردم . حضرت فرمودند :
« در سرما بدون روانداز بمانم ، بهتر از این است که به اموال مردم خیانت کنم . »
و بدین ترتیب حضرت علی( علیهم السلا م) ، شب را در سوز وسرما بدون هیچ رواندازی خوابیدند ، اما از اموال عمومی استفاده نکردند .
بخشش کریمانه
حضرت علی ( علیه السلا م) با قدرت بازوی شان و با کار و تلاش ، اموال بسیاری فراهم می آوردند که معمولاً همه را به مستمندان می بخشیدند . روزی به امام( علیه السلا م) اطلاع دادند که طلحه وزبیر در میان مردم شایعه کرده اند که حضرت علی ( علیه السلا م) فقیر و بی چیزند . حضرت امام علی ( علیه السلا م) به کارگران خود فرمودند :
« پول میوه ها و در آمد امسال را از غلات جمع آوری کنید و در جای مخصوصی انباشته سازید.»
آن ها نیز همین کار را انجام دادند . سپس به دستور امام( علیه السلا م) ، طلحه وزبیر را آوردند ؛ حضرت خطاب به آن ها فرمودند :
« این طلا ها ونقره ها سرمایه است که با دسترنج خود جمع آوری کرده ام و کسی را در این اموال حقی نیست .»
سپس مولای متقیان حضرت علی ( علیه السلا م) ، همه ی این اموال را به فقرا بخشیدند و برای تأمین معاش خود ، شمشیرشان – به غیر از ذوالفقار – را فروختند .
منبع: 63 داستان از زندگانی امام علی ( علیه السلا م) ، هادی قطبی ، به ترتیب صفحه های 21 و 50
معرفی کتاب
کتاب (مدیریت زمان)
این کتاب به طرح موضوعاتی هم چون: اوقات فراغت ، مهارت مدیریت زمان ، اصول مدیریت زمان ، برنامه نویسی و برنامه ریزی و راه کارهای بهره وری از زمان ازمنظر قرآن وروایات ائمه اطهار ( سلام الله علیهم ) می باشد که به همت حجت الاسلام والمسلمین مهدی نیلی پور (زیدعزه ) به رشته ی تحریر در آمده و در 4000 نسخه توسط انتشارات پیام صادق اصفهان منتشر شده است که در 50 صفحه و در قطع پالتویی است .
احکام
کیفیت امر به معروف ونهی از منکر در کلام مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
سؤال : وظیفه فرزند در برابر پدر ومادر و یا زن در برابر شوهرش ، اگر خمس یا زکات اموال را نپردازد چیست ؟ آیا برای آنان تصرف در مالی که خمس یا زکات آن پرداخت نشده و مخلوط به حرام است ، جایزمی باشد؟
جواب : بر آنان واجب است که هنگام مشاهده ی ترک معروف ویا انجام حرام توسط پدر ومادر یا شوهر ، به امر به معروف و نهی از منکر در صورت تحقق شرایط آن مبادرت کنند ، ولی تصّرف در اموال آنان اشکال ندارد، مگرآن که یقین به وجود خمس یا زکات در خصوص مالی که مصرف می کنند، داشته باشند ، که در این صورت واجب است که از ولّّی امر خمس و زکات نسبت به آن مقدار اجازه بگیرند .
سؤال : روش مناسبی که بهتر است فرزند در برابر پدر و مادری که بر اثر عدم اعتقاد کامل به تکالیف دینی ، به آنها اهمیت نمی دهند ، اتخاذ نماید ، کدام است ؟
جواب : واجب است که با زبان نرم ومراعات احترام ایشان به عنوان پدر ومادر ، آنان را امر به معروف ونهی از منکر کند.
سؤال : رابطه با اشخاصی که در گذشته مرتکب اعمال حرامی مانند شرب خمر شده اند ، چگونه باید باشد ؟
جواب : معیار وضعیت فعلی اشخاص است ، اگر از آنچه انجام داده اند ، توبه کرده باشند ، معاشرت با آنان مانند معاشرت با سایر مؤمنین است . ولی کسی که در حال حاضر هم مرتکب حرام می شود ، باید او را از طریق نهی از منکر از آن کارمنع کرد ، و اگر از انجام فعل حرام اجتناب نمی کند مگر با دوری جستن از او ، قطع رابطه و ترک معاشرت با وی از باب نهی از منکر واجب است .
سؤال : آیا جواب ندادن به سلام کسی که فعل حرام انجام می دهد ، برای تنبیه او جایز است ؟
جواب : جواب ِ سلام مسلمان شرعاً واجب است ، ولی اگر برخودداری از جواب سلام به قصد نهی از منکر ، عرفاً نهی و منع از منکر صدق کند ، جایز است .
منبع: اجوبۀ الاستفتائات به ترتیب سؤالهای ، 1069 ، 1070 ، 1072 ، 1075
نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد